شیطان چگونه ذوب می شود؟

 

امام باقر (ع) مي‌خواستند يكي از شيعيان را عيادت كنند، به جابر جُعفی فرمودند:اي جابر! تو نیز دنبال من بیا.


وقتي كه امام به در آن خانه رسيد، كودكی آمد. امام به آن کودک فرمودند:نام تو چيست؟

 

او پاسخ داد : محمّد


امام سؤال كردند : كُنيه ات چيست؟


گفت : على


امام فرمودند: تو به شدت از شيطان دور شده اى زيرا شيطان هنگامى كه بشنود كسى صدا مى‌زند اى محمد اى على آب می‌شود همان گونه كه مس آب مى‌شود.

 

? منبع : کلینی كافي، ج ۶ ص ۲۰

  • 5 stars
    نظر از: محبوبه سعيدي
    1396/02/17 @ 07:43:28 ب.ظ

     

    زیبا بود
    دووووست عزیز نام محمد وعلی بهترین نام هاست
    http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/

  • پاسخ از: مهنــــا
    1396/02/17 @ 08:00:41 ب.ظ

    مهنــــا [عضو] 

    ممنون از حضورتون

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

مبادا شیطان، شما را به درد خودش مبتلا سازد

 هشدار امیرالمومنین علیه السلام در بزرگترین خطبه نهج البلاغه : مبادا شیطان، شما را به درد خودش مبتلا سازد.

 

? فاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ‏ الطَّوِيلَ‏ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ

 

? وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الآْخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَة…


? فاحْذَرُوا - عِبَادَ اللَّهِ - عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ‏ يُعْدِيَكُمْ‏ بِدَائِه‏.

 

? از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت بگيريد، زيرا اعمال فراوان و كوشش‏ هاى مداوم او را با تكبّر از بين برد.

 

? او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص نمى ‏باشد از سال‏هاى دنيا يا آخرت است، امّا با لحظه ای تكبّر همه را نابود كرد…

 

? اى بندگان خدا از دشمن خدا (ابلیس) پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيمارى خود (استکبار) مبتلا سازد.

 

? منبع : نهج البلاغه خطبه ۱۹۲

  • 5 stars
    نظر از: محبوبه سعيدي
    1396/02/17 @ 07:46:11 ب.ظ

     

    زیبا بود
    دووووست عزیز
    http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

وسایل هدایت

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

داود نبى(ع) و كسب روزى

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان درباره وسایل هدایت می‌گوید به داود(ع) خطاب رسید: خیلى دوستت دارم، ولى در زندگى تو یك نقطه هست كه آن را دوست ندارم. عرض كرد: مولاى من! آن نقطه چیست؟

خطاب رسید: زندگى‌‏ات از پول بیت‌المال اداره مى‏‌شود، بر تو كه پیغمبرم هستى نمى‌‏پسندم. دولت و حكومت و ارتش باید باشد، اما تو یك كلاس دیگرى دارى. گریه كرد، گفت: محبوب من! من از فردا دیگر از بیت‌المال مصرف نمى‏‌كنم، اما به این مردم خدمت مى‏‌كنم.

قرآن مجید مى‏‌گوید: از همان وقت به آهن گفتم وقتى در دست داود مى‏‌روى، نرم شو.

آهن در دست او عین خمیر نرم بود، هر شكلى كه مى‏‌خواست به آن مى‏‌داد.

 

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

زنبیل‏‌بافى سلیمان(ع) براى امرار معاش

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

حضرت سلیمان(ع) هم همین طور، این مسأله را از پدرش دیده بود. خدا یك سلطنتى به او داد كه به هیچ كس آن سلطنت را به آن شكل و كیفیت نداده است، جن و پرنده‌‏ها و انسان‏ها و باد برایش كار مى‏‌كردند.

خودش چطورى زندگى‌‏اش را اداره مى‌‏كرد؟ خودش براى خرج خود و زن و بچه‏‌اش ساعتى را گذاشته بود، زنبیل بافى مى‌‏كرد، مى‌‏فروخت و با همان زندگى خودش را اداره مى‏‌كرد. براى نمازش هم در مسجدهاى بیت‌المقدس مى‌‏رفت و جاهایى كه مردم او را نشناسند، در آن صف‏هایى مى‌‏نشست كه آستین پاره‏‌ها مى‌‏نشستند. آن وقت وقتى حالش را مى‏‌دیدند، در دل مى‏‌گفتند: این عجب موجودى است، بپرسیم كیست؟ خانه‌‏اش كجا است؟ با او ارتباطى برقرار كنیم؟ چراغ هم كه در مسجدها نبود. آقا جان! اسم خود را ممكن است بفرمایید؟ اشك سلیمان مى‌‏ریخت و مى‏‌گفت: « مسكینٌ مع المساكین » یعنی كسى نیستم، من هم افتاده‌اى از طایفه افتادگان هستم.

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

هر چه گرفتارى قلب ما در این دنیا بیشتر باشد، مرگ و دل كندن ما از این دنیا سخت‏‌تر خواهد بود. راحت زندگى كنیم كه بتوانیم راحت به خدا برسیم، و با ملكوت پیوند بخوریم.

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

صبر بر فقر سبب آمرزش است

 

از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: « کسی که فقیر است اما بر فقر خود صبر می کند، جزای این شخص چیست؟ یعنی درباره فقر خود به کسی چیزی نمی گوید و با نان خالی خود را سیر می کند، جزای این شخص چیست؟ »

حضرت فرمودند: « در بهشت ساختمانی است از یاقوت سرخ که اهل بهشت همه آن را نگاه می کنند، همانطور که ما ستاره های درخشان را نگاه می کنیم. در این ساختمان کسی داخل نمی شود مگر پیغمبر فقیر یا شهید فقیر یا مؤمن فقیر. »

کسانی که وضع مالی خوبی ندارند، خوشحال باشند و ناراحت نباشند و صبر و تحمل کنند که صبر کردن بر فقر سبب آمرزش است.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

✨ مفهوم «برکت» ✨

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

?از پیامبر(ص) پرسیدند برکت درمال یعنی چه؟


درپاسخ، پیامبر مثالی زد و فرمود:

گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد .
سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه.
به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است.
ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .

مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد.»

=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=•=

روی مفهوم” برکت در روزی” فکر کنید.

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

حق الناس

 

 

دو دسته، فرداي قيامت هيزم جهنم خواهند بود:

❶〖 آدم بخيلي که وجوهات و حق فقرا را از مال خود نپردازد〗

❷〖 و ديگر عالِمي که دين خود را به دنياي خود بفروشد.〗

?‍ فهرست غرر، ص ۲۷۲

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

انس به قرآن

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

امام على عليه السلام:
هر كس به تلاوت قرآن اُنس گيرد ، از جدايى دوستان ، احساس تنهايى نمى كند.

 ★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

?عيون الحكم والمواعظ ، ص437

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

امام علی علیه السلام وبرخورد با فقیران درزمان حکومتشان


امام علي عليه السلام و برخورد با فقيران در زمان حکومت ايشان:

✅دو زن، نزد امام علی آمدند و اظهار فقر و طلب کمک نمودند.


امیرالمومنین فرمودند:
((بر ما واجب است تا در صورت درستي سخنتان،به شما کمک کنيم.))
امام علی ، مردي را به بازار فرستادند تا براي آنها پوشاک و غذا خريداري نمايد و به هر يک از آنها نيز صد درهم دادند.

 

اما يکي از زنان،لب به اعتراض گشود:
((من عرب هستم!در حالي که اين زن عجم است! چرا با ما يکسان رفتار ميکنيد؟سهم عرب بايد بيشتر باشد!))

 

امام علي عليه السلام فرمودند:
((قرآن را خوب خوانده ام و در آن تأمل نموده ام. در هيچ يک از آيات قرآن نديده ام که به اندازه بال پشه اي بين عرب و عجم، فرقي باشد.))

 

?انساب الاشراف،جلد ۲،صفحه ۱۴۱
?الغارات،صفحه ۷۰
?تاريخ اليعقوبي،جلد ۲،صفحه ۱۸۳
.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

پدرجان ....

 


پنجشنبه که میشود
ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگي میدهد
و عده اي از عزیزانمان ، آن طرف
چشم به راه هدیه ای،تا آرام بگیرند

بافاتحه و صلواتي هوایشان را داشته باشیم.
دلم برای پدرم تنگ شده جاش خیلی خالیه

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

خدمت رسانی به مردم

در شبی از شبها که همه به خواب رفته بودند، طلبه ای حلقه در منزل آخوند خراسانی را چندین بار کوبید.

طولی نکشید که کسی در را باز کرد، وقتی در باز شد آن طلبه دید آقای آخوند خودش هست که شالی سفید بر سر بسته و قلمی بالای گوش راست خود گذارده است، آن شخص از تعجب فراوان نتوانست چیزی بگوید.

آخوند خراسانی فرمود: سلام علیکم چه فرمایشی دارید؟ چه کمکی می توانم بکنم؟

طلبه جوان بعد از عذرخواهی از ایجاد این مزاحمت گفت: همسرم می خواسته وضع حمل کند و چون در نجف تنها هستم و منزل قابله را نمی دانم به منزل شما آمده ام تا کمک بگیرم و با کمال فروتنی خواهش کرد که مستخدم ایشان، او را به خانه قابله راهنمائی نماید.


آخوند فرمود: نه مستخدم نمی تواند بیاید او الآن خواب است من خودم می آیم.

طلبه جوان اصرار کرد که مستخدم را بیدار کند اما آقای آخوند به او فرمود وقت کار مستخدم به پایان رسیده و او تا ساعت معینی از شب باید کار کند و الان وقت استراحت اوست، یک دقیقه تأمل کنید من خودم می آیم.

اندکی بعد آخوند در حالی که عبائی به دوش انداخته و فانوسی به دست گرفته بود از منزل بیرون آمد و همراه آن طلبه راهی دراز را طی کرد و از چندین کوچه و پس کوچه گذشت تا به منزل رسید.

قابله را دم درخواست و مشکل را برای او بازگو کرد و سپس بعنوان راهنما در حالی که فانوس را در دست داشت جلو افتاد و قابله را به منزل بیمار رسانید و آنگاه خود به منزل بازگشت و اندکی بعد مقداری پول و شکر و قند و پارچه برای او فرستاد.

محصل جوان می گوید بعد از آن شب من هر وقت چشمم به آن عالم متواضع می افتاد از شدت خجالت سرم را پائین می انداختم اما این مرد بزرگ بیش از پیش بمن محبت می کرد و مثل این بود که اصلا برای من کاری نکرده است.

? منبع : داستانهایی از اخلاق اسلامی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.