موضوع: "مناسبت"

توبه

 نماز توبه یکشنبه ماه ذی‌القعده

«انس‌بن‌مالک» می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در یکشنبۀ ماه ذی‌قعده از منزل بیرون آمدند و فرمودند: ای مردم! کدام‌یک از شما می‌خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می‌خواهیم توبه کنیم.

فرمود:

۱. غسل کنید؛

۲. و وضو بگیرید؛

۳. و چهار رکعت نماز (دو نماز دو رکعتی) _در هر رکعت یک بار «سوره حمد»،‌ سه بار «قل هو الله احد» و هر کدام از دو سوره معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را یک بار_ بخوانید؛

۴. سپس (پس‌از اتمام ٤ ركعت نماز) ۷۰ بار استغفار کنید 

۵. و آن را به «لا حولَ و لا قوةَ الا بالله العلی العظیم» ختم کنید؛

۶. آنگاه بگویید: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت».

‌‌‌● سپس رسول خدا (ص) فرمود: هر بنده‌ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می‌شود: ای بندۀ خدا! عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبۀ تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد…

‌‌‌● در ادامه روايت آثار زيادى براى اين نماز ذكر شده كه عبارتند از اينكه در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضی می‌نمایند. با ایمان از دنیا می‌روى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. پدر و مادرت راضی می‌شوند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوشرزق خواهى بود. جبرئیل با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور می‌دهد که با تو خوش‌رفتار بوده، به‌خاطر مرگ آسیبی به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید».

‌‌‌● اين روايت در كتاب اقبال‌الاعمال ذكر شده و در كتاب المراقبات و همچنين مفاتيح‌الجنان به آن اشاره شده است.

صلوات 

صلوات بر حضرت ‌صادق علیه السلام ‏منقول از حضرت‌ عسکری علیه السلام:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، خَازِنِ الْعِلْمِ، الدَّاعِي إِلَيْكَ بِالْحَقِّ، النُّورِ الْمُبِينِ. اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ كَلامِكَ وَ وَحْيِكَ، وَ خَازِنَ عِلْمِكَ، وَ لِسَانَ تَوْحِيدِكَ، وَ وَلِيَّ أَمْرِكَ، وَ مُسْتَحْفِظَ دِينِكَ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».

پایان اسفند

به پایان سال رسیده‌ایم؛ انتهایِ کوچهٔ اسفند. 

بیایید برای هم دعا کنیم؛ 

دعا کنیم برای جاودانگی مهر مادر، 

همیشه سبز ماندن نگاه خستهٔ پدر، 

سلامتی همسر و خواهر و برادر و فرزند، 

برای دل دوستان‌مان دعای روشنی کنیم:) 

دعا کنیم برای قلب مهربان همسایه، 

دعا کنیم برای تمام بیمارانی که چشم به خدای بخشنده و مهربان دوخته‌اند. 

دعا کنیم برای تمام آنانی که سفره خالیِ‌شان را به حرمت مهربانی خداوند منان شکر می‌گویند.

دعا کنیم برای دل کودکانی که جای خالی پدر گوشه سفره هفت سینِ‌شان به چشم می‌خورد؛ اما لبخند می‌زنند… 

برای دل مادر و به پاس شکر خدای بزرگ:) 

دعا کنیم هیچ پدر و مادری در این شب عید شرمندهٔ نگاهِ اشک‌آلود فرزندش نشود و دعا کنیم برای تمام کسانی که این روزها زیرِ بار مشکلات سخت معیشتی، به امید لطف خدای بزرگ، هنوز لبخند می‌زنند. 

و بعد؛ 

دعا کنیم برای دلمان تا همیشه آبی بماند و لبریز از مهر به دیگران..

یادِمان نرود دنیا در گذر است… 

جایی برای شست‌شوی دلِ‌مان از تمام غصه‌ها

و کدروت‌ها پیدا کنیم

گاهی خیلی زود دیر می‌شود…

هرروزِتان نوروز؛ نوروزِتان پیروز

ولادت حضرت مادر

💖ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم

💖مامور برای خدمت زهرائیم

💖روزی که تمام خلق حیرانند

💖مـا منتظر شفـاعت زهــرائیم . . 

میلادباسعادت حضرت فاطمه زهراسلام الله علیهامبارڪ باد

شب یلدای ظهور

یلدا

وحدت

اطلاع نگاشت وحدت درکلام مقام معظم رهبری

تفاهم

 و لَا تَفَرَّقُوا …

دنیای اسلام احتیاج دارد به:

تفاهم 

احساس همدردی

 همکاری

 سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.

http://eitaa.com/kanonrahpooyan

حفظ آبرو

نقل میکرد:

این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.

زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه.

بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود

میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم.

گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد.

همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم:

دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن.

رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم:

دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟

آبرومونو بردی حالا برو جواب بده…

بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.

تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر…

اذان مغرب شد…

وایستادن نماز خوندن…

عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم…

میگفت:

شام خوردن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.شال و کلا کردم برم نجف.

رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین…

من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم…

میرم نجف و تو کربلا نمیمونم…

فقط تو کربلا یه کار دارم!

زنم گفت: چی کار؟

گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس…

به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی…? 

هرچی زنم گفت: بمون نرو…

منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه…

(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)

خیلی تعجب کردم، گفتم:ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.

تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه…

آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم…

خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو

آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم.

گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟

بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!

اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت:

چی میخوای؟

گفتم: چیو چی میخوام؟

گفت:برای روضت چی لازمته؟

گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیازمیخوام.فلان و فلان و فلان میخوام …

بهم گفت: بیا بردار برو  گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:

همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،

نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام…

گفتم: من پول ندارم آسید حسین

گفت: کی پول خواست از تو؟

سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار بروهمه چیو بار گاری زدیم تموم شد

گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نذاشتی آبروم بره…ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟

اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش

روشو کرد طرف حرم حسین صدازد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید

تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا…

تا این موقعم بیدارن شاگرداش…

خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره

وقتی اومد دیدم دوتا شمع دونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟

اینقدر خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم…

بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.

رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه

رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟

کجا نسیه آوردی؟

بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.

زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟

گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.

زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست که شدی دیونه شدی؟

گفتم:چرا؟

گفت:آسیدحسین20ساله مرده

گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم

باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟

رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار* *بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.

به زنم گفتم تو برو خونه

خودم اومدم تو حرم حسین چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم

برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید

اَلسلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس

تسلیت


◾️روز عاشورا این‌طور به هم تسلیت بگویید:

?أعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ‏ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ 

?خداوند اجر ما را در مصیبت امام حسین علیه السلام زیاد گرداند و ما و شما را از خونخواهان او در رکاب حضرت مهدی علیه السلام قرار دهد.

مصباح المتهجد ج۲، ص۷۷۳