مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
پنجشنبه 97/03/31
سی و یکم خرداد، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران
⚫️ شهید چمران، سال ها در سنگر جهاد فی سبیل اللّه دل دشمنان خدا را لرزانیده بود. او با دل خداشناس و اراده خلل ناپذیرش، همیشه مشت آهنین خود را بر چهره دشمن نواخته بود و با این حال، او با روح لطیف و خلق ملکوتی و چشم خدابین، به ماورای محدوده ها و تنگناهای مادی نظر دوخته بود…
مقام معظم رهبری
پنجشنبه 97/03/31
وقتی شهید مصطفی چمران ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد، عدّه ای از اقشار مختلف مردم «پیر» ، «جوان» ، «متأهل» و «مجرد» به ایشان پیوستند.
ایشان هر چه اصرار می کرد که به این سپاهیان و نیروهای مردمی مختصر حقوقی بدهد قبول نمی کردند. در حالی که در بین آن ها افرادی بودند که زن و بچه داشتند.
تا این که شهید چمران چاره ای اندیشید که آن ها مجبور شوند پولی را دریافت کنند. به همین دلیل پول را خدمت حضرت امام خمینی (رحمه الله) برد و از ایشان درخواست کرد تا آن پول ها را تبرک کنند.
شهید چمران با خود گفت اگر پول های تبرکی را به رزمنده ها بدهم آن ها حتماً آن را قبول خواهند کرد و دیگر بهانه ای برای ردّ کردن آن ندارند. لذا برای هر کس به حسب عائله و شرایطی که داشت مبلغی را معین کرد. برای یکی سه هزار تومان، برای دیگری پنج هزار تومان و …
اوّلین نفری را که صدا زد تا پولش را بدهد، جلو آمد که با نهایت تعجب دید یک اسکناس صد تومانی برداشت و گفت اگر تبرّک امام است، همین کافیست و بقیه هم همین کار را انجام دادند.
آن ها مردانه در کنار فرمانده ی خود در راه خدا جنگیدند و بسیاری از آن ها به درجه ی رفیع شهادت رسیدند و خود فرمانده هم در دهلاویه شربت شهادت نوشید و به یاران شهید خود پیوست. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
… و آن ها رفتند، امّا ما چگونه زندگی می کنیم و چگونه خواهیم رفت؟!
پنجشنبه 96/12/03
وقتی که صورت کبودتت را دیدم با خودم گفتم حقا که لایق بودی در شب شهادت مادر مظلوممان شهید شوی. اما نمیدانم پهلویت هم شکسته است یا خیر…
پن: شهید محمدحسن حدادیان
شنبه 96/10/16
برادر دوستمان شهید گلمحمدی تازه دو ماه بود که داماد شده بود ،
زمین تاب این آسمانیان را ندارد گلچین میکند عاشقان قرب الهی را ،
شهادت گوارای وجودتان
جمعه 96/10/15
شهیدان امانی، گل محمدی و کاشفی از سربازان گمنام امام زمان عج روز چهارشنبه بر اثر درگیری با عوامل ضدانقلاب در منطقه مرزی پیرانشهر در استان آذربایجان غربی به فیض شهادت نائل آمدند.
روابط عمومی وزارت اطلاعات طی اطلاعیهای از درگیری با یک گروه تروریستی در پیرانشهر و دستگیری اعضای این تیم خبر داد. «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ به آگاهی ملت شریف ایران میرساند یک تیم مسلح تروریستی که با ماموریت انفجار، کشته سازی و قتل مردم بیگناه برای تداوم بخشی به اغتشاشات اخیر وارد ایران شده بود در پیرانشهر تحت رصد اطلاعاتی قرار گرفت که حین درگیری با سپر قرار دادن یک خانم روستایی اقدام به تیراندازی به سمت ماموران اعزامی کردند و در طی آن سه نفر از سربازان گمنام امام زمان (عج) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. در جریان این درگیری یک تن از تروریستها کشته و چند تن از آنها نیز زخمی شدند. همچنین تعدادی ادوات شامل پنج قبضه سلاح کلاشینفک و خشاب مربوطه، چهار قبضه نارنجک، لباس نظامی، کولهپشتی تجهیزات نظامی و دفترچه یادداشت حاوی رهنمود لازم برای ایجاد ناامنی و اغتشاش کشف و ضبط گردید. شایان ذکر است پیش از این سه گروه تروریستی در غرب کشور شناسایی و دستگیر شده بودند.»
سه شنبه 96/10/12
خیلی اشکش را نگه میداشت، توی چشمش، همسرش فقط یکبار گریهاش را دید، وقتی امام رحلت کرد. دوستش میگفت: «ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا میخواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما عطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمیخواست. بارها میشنیدم که میگفت (اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای) بلند هم میگفت از ته دل …»
صبح روز بعد از خاکسپاری، خانوادهاش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا (س)، سر قبر صیاد. اما پیش از آنها کسی دیگری هم آماده بود آقا که گفت «دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شدهام.»🌷
شهید علی صیاد شیرازی
جمعه 96/09/03
سلیمانی در وصف شهید میرحسینی میگوید: قاسم میرحسینی، بزرگ لشکر 41 ثارالله بود که واقعاً من امروز در هر مأموریتی جای خالی او را میبینم. شهید میرحسینی در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تک بود. در مورد شهید میرحسینی هرچه بگویم احساس میکنم اصلاً نمیتوانم حق او را ادا کنم. خیلی روح بزرگی داشت. یک مالک اشتر به تمام معنا بود. من نمیدانم مالک هم توی صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهید میرحسینی بوده یا نبوده.
شیک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمؤمنین (ع) دارا بود. با معنویت ترین شخصیت لشکر ثارالله بود. صدای دلنشین آوای قرآن شهید میرحسینی را هر کس میشنید از خود بیخود میشد.
خداوند این توفیق را به من داد که تقریباً از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم. من واقعاً این را میگویم که در میان شهدای جنگ تحمیلی دوستان بسیاری داشتم ولی در عملیات مختلف هیچکس را مانند ایشان ندیدم.
در عملیات کربلای 4 بچهها خیلی نگران ایشان بودند. هیچ عملیاتی شهید میرحسینی بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملیات زخمی بر بدن داشت. به بچهها گفته بود توی عملیات کربلای 4 نترسید که من شهید نمیشوم.
قبل از عملیات کربلای پنج شبی داخل سنگر نشسته بودیم و باهم صحبت میکردیم. گفت: تیر به اینجای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و همینطور هم شد و بیسیمهای لشکر ثارالله تا پایان جنگ دیگر صدای دلنشین و ارزشمند و پرمعرفت میرحسینی را نشنیدند. آن صدایی که برای همه بچهها چه کرمانی، چه رفسنجانی، چه زرندی، چه سیرجانی، چه هرمزگانی و چه بلوچستانی امیدبخش بود. دلنواز بود و دوستداشتنی. آن صدا خاموش شد.