موضوع: "شعر"

شب آرزوها

ای خالق ليلة الرغائب

پايان بده بر همه مصائب

عمريست كه آرزويم اين است

از ره برسد امام غائب

مصطفی محمدی

ایران تسلیت

کجاست محتشم امشب به پا کند روضه؟

دلم به وسعت دریای بی کران تنگ است

 محمدحسن محمدی

دلچسب ترین کلام دنیا


ما غرق عنایتیم و دریاست حسین

اصلا سبب حیات دل‌هاست حسین

در اوج شکوه و آخر زیبایی‌است

دلچسب‌ترین کلام دنیاست حسین

ناهیدخلفیان

غم 

​بازرگانى در يكى از تجارتهاى خود هزار دينار خسارت ديد. به پسرش گفت : مگذار کسی از این موضوع مطلع شود. 

پسر گفت: اى پدر! از فرمانت اطاعت مى كنم، اما مى خواهم بدانم راز اين پنهانكارى چيست؟ 

پدر گفت : تا مصيبتی که بر ما وارد شده دو برابر نشود

۱ - خسارت مال
۲ - شماتت همسايه و ديگران

مگوى اندوه خويش با دشمنان
كه لا حول گويند شادى كنان


يعنى: غم خود را با دشمن در ميان مگذار كه او در زبان به ظاهر از روى دلسوزى، (لاحول و لا قوه الا بالله) به زبان آورد (و عجبا گويد) ولى در دل شادى كند.

عشق


جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرارِ یک تکرار

اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد، اینجاست

 فاضل نظری

شکنجه

شكنجه مبارك‏!!

مردى از جايى میگذشت . ديد كه جوانى به زير درختى آرميده است . چون نيك نظر انداخت، مارى را ديد كه به سوى جوان مى‏رود. تا به او رسد، مار در دهان خفته خزيد . آن مرد، پيش خود انديشيد كه اگر جوان را از واقعه، آگاه كند، همان دم از بيم مار، جان خواهد داد . 

چاره‏اى ديگر انديشيد . چوبى برداشت و بر سر و روى جوان خفته زد . مرد جوان از خواب، جست . تا به خود آيد، چندين چوب خورد؛ آن چنان كه از پاى در آمد و حال او دگرگون شد . بدين بسنده نكرد و جوان را چندين سيب پوسيده كه زير درخت افتاده بود، خوراند . 

جوان به اجبار سيب‏ها را مى‏خورد و آن مرد را دشنام مى‏داد و مى‏گفت: (( چه ساعت شومى است اين دم كه گرفتار تو شده‏ام . مرا از خواب ناز، به در آوردى و چنين شكنجه مى‏دهى …)) 

مرد به گفتار جوان، وقعى نمى‏نهاد، و مى‏زد و مى‏خوراند. تا آن كه جوان هر چه در اندرون داشت، قى كرد و بيرون ريخت. در حال، مارى را ديد كه از دهان او بيرون جست . چون مار بديد، دانست كه اين جفا از چيست و اين چه ساعت مباركى است كه به چشم مرد عاقل آمده است . مرا را ثنا گفت و خدمت كرد و شكر راند.

پس اى عزيز! بسا رنج و شكنجه كه تو را سود است نه زيان، تا مارى كه در درون تو است، بيرون جهد و بر تو زخم نزند. 

مولوى در دفتر دوم مثنوى، ابيات زير را در طليعه حكايت بالا آورده است:

اى ز تو هر آسمان‏ها را صفا - - اى جفاى تو نكوتر از وفا

ز آن كه از عاقل جفايى گر رسد - - از وفاى جاهلان آن به بود

گفت پيغمبر عداوت از خرد - - بهتر از مهرى كه از جاهل رسد 

بزرگ‌داشت حافظ

روز بزرگ‌داشت حافظ، گرامی باد

غزلی از حافظ

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده‌ی گزند مباد

سلامت همه آفاق، در سلامت توست

به هیچ عارضه، شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی، ز امنِ صحّت توست

که ظاهرت، دُژم و باطنت، نَژَند مباد

در این چمن چو در آید خزان به یغمایی

رهش به سروِ سَهی‌قامت بلند مباد

در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد

مجال طعنه‌ی بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت، به چشمِ بد بیند

بر آتش تو به جز جان او، سپند مباد

شفا ز گفته‌ی شکّرفشان حافظ جوی

که حاجتت به علاجِ گلاب و قند مباد

آخر ماه صفر

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است

 دیدم شروع محشر کبرای دیگر است..

گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه 

تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است

ایام سوگواری رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت

 حضرت محمد (صل الله علیه)..

و شهادت مظلومانه ی سبط اکبر

امام حسن مجتبی(علیه السلام) و شهادت امام رضا (علیه السلام)

بر آقا امام زمان (عجل الله تعالی) و تمامی شیعیان تسلیت باد…

آجرک الله یاصاحب الزمان

اربعین تسلیت


صلی الله علیک یا اباعبدالله

اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید 

گوییا زینب محزون ز سفر می آید

باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست

کز اسیران ره شام خبر می آید . . .

▪️ آجرک الله یاصاحب الزمان

▪ اربعین حسینی تسلیت‌باد.

ایران تسلیت

یک لحظه دری از آسمان باز شده

فصل نویی از شهادت آغاز شده

در پاسخ فریاد غریبیِ حسین

شیراز خودش مبدا پرواز شده

 زهره قاسمی