مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
یکشنبه 99/05/05
کارهائى که موجب موفقيت در زندگى مى شود.
با ملايمت : سخن بگوئيد
عمیق : نفس بکشيد
شیک : لباس بپوشيد
صبورانه : کار کنيد
نجیبانه : رفتار کنيد
همواره : پس انداز کنيد
عاقلانه : بخوريد
کافی : بخوابيد
بی باکانه : عمل کنيد
خلاقانه : بينديشيد
صادقانه: کسب کنيد
هوشمندانه : خرج کنيد
خوشبختی يک سفراست ” نه يک مقصد “
هيچ زمانی بهتر از همين لحظه برای شاد بودن وجود ندارد …
شاد باشید همین
جمعه 99/05/03
زندگی پستی و بلندی زیاد داره
جای گله از مسیر لذت ببریم
اینطوری آرامش بیشتری خواهیم داشت
چهارشنبه 99/04/18
چندین بار توسط چندین نفر این قانون به ما گفته شد
آجر را بردار، اما هیچ وقت بر روی دیوار نگذار
چرا که به محض گذاشتن آجر، توقع دارند آجر بعد و بعدتر
اما ما بازماندگان کسانی بودیم که کوک چهارم را می فهمیدند …خنگ نبودیم…
پای درس استاد مرحوم علامه محمد تقی جعفری
بعد از پایان کلاس شرح مثنوی معنوی مولانا جلال الدین،
استاد علامه محمدتقی جعفری گفت:
من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیدهام که رسالت همه پیغمبران در این عبارت خلاصه میشود، و آن. ” کوک چهارم ” است.
مریدان پرسیدند؟ “کوک چهارم"چیست؟
علامه با آن لهجه شیرین ٱذری در تمثیل چنین شرح میدهد :
یک شخصی کفشهایش را برای تعمیر نزد کفاشی میبرد،
کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان میشود و خرج تعمیر کفش کلا میشود سی تومان.
مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام…!!
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد.
از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است.
یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده.
اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاشهای دو دل…
برایتان دعا میکنم که در این دنیای فانی همیشه و هر لحظه با نگاهتان، با کلامتان، و با قدمهایتان با مهرورزی و از سر وجدان کوک چهارم را برای ديگران بزنید، شما هم برای ما دعا کنید که کوک چهارم را بزنیم …
دنیایی سراسر خیر و نیکی خواهیم داشت اگر با هم مهربان باشیم.
شنبه 99/04/07
ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ
ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ، ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﯿﻨﺪﯾﺶ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻓﻬﺎﯾﺖ، ﺳﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻫﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ
ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯽ،
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ، با ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ كن.
دوشنبه 99/04/02
دارو برای جلوگیری از تبدیل بحث به جنگ
فریاد نزنین، صحبت کنین
گفتگو، پایه و اساس رابطه عاطفی سالم و موفقه! کسانی که با هم گفتگو میکنن، اعتماد رو در رابطهشون میسازن و میدونن که شریک عاطفیشون چی فکر و احساس میکنه.
همیشه با طرف مقابل گفتگو کنین مخصوصا زمانی که در رابطه با موضوعی، باهاش مخالف هستین.
وقتی بحث بالا میگیره، سخته که خودتونو کنترل کنین اما اگر نمیخواین به طرف مقابل آسیب بزنین و ناراحتش کنین، نباید فریاد بزنین یا تحقیرش کنید.
یکشنبه 99/04/01
در روزمره همیشه حرفهایی برای خودخوری هست. بخشِ ناکارآمدِ زندگی که موجب غم است و غمی که موجب یکجا نشستن. کرختی، بیحوصلگی، فرسودگی و در حالت قویترش افسردگی و اضطرابی که اجازهی تمرکز رویِ هیچ بخشی از زندگی را نمیدهد.
احساس اندوه بلندمدت، غم و سرگردانی بیحد، بهترین چارهاش صحبت کردن است. روانشناسی میگوید بگو تا شفا پیدا کنی. از بدترین و ماندگارترین و زجرآورترین حالات حرف بزن. این گفتگو میتواند یک مونودرام باشد یا میتواند مستقیم بروی و به شخصی که از آن دلگیری، از اندوهت خبر بدهی یا سفرهی دلت را برای یک شخص سومی پهن کنی.
دنیا دارد به سمت تنهایی میرود و گستردهی این تنهایی با گسترهی فضای مجازی رابطهی مستقیم دارد. هرچقدر آشناتر بشوی تنهاتری. این تنهایی خصوصا در مواقع ناراحتی جلوهی پیداتری دارد.
آدم ممکن است هزار و یک کلمه توی دهانش باشد و هزار و یک کتاب خوانده باشد اما در عرض چندثانیه با یک گره اخم، یک بی احترامی یا شکست تمام مبنای فکری و رفتاریاش درهم بشکند. فرو بریزد. نتواند حرفی بزند و بشود نابلدترین آدم مواقع بحران.بیشتر ما تجربهاش را داشتیم، جایی که از ان آدم بلد، هیچ چیزی نمانده جز سکوت.
این درخودماندگی و بیگانگی که ثمرهی دنیای مدرن است ممکن است ریسک فاکتور عوارض جدی باشد. کمترینش افسردگیست که امروزه شیوعش مثل سرماخوردگیِ ساده است.
تمرین حرف زدن و باز کردن گرههای کوچکِ اندوه، قدم اول است. باید سعی کرد حرف زد از کوچکترین غمها تا در موقع مصیبت بتوان به حل مساله پرداخت.
جمعه 99/03/30
حضرت علی (ع)میفرمایند:
«وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ»
فرزندم! قلب خود را از یورش و حمله ی روزگار و دگرگونیهای شبها و روزها برحذر دار.
خصوصیت روزگار این است که به همه حمله میکند و البته به هرکس به گونه ای.
به فقیر به شکلی حمله میکند و به غنی به شکلی دیگر و تاریخ آینه ی نمایش حمله ی روزگار به انسانها است.
انسان باید همواره آماده چنین حمله ای به خود باشد و خدا را در هر حال از دست ندهد.
همه ی ما مورد هجوم روزگار قرار گرفته ایم و اگر نتوانیم این هجوم را ببینیم و جنس روزگار را نشناسیم مشکلمان دو برابر شده است.
کسی که جنس روزگار را نمی شناسد قبول ندارد که قرار دنیا همین است. پس هر مشکلی که برای او به وجود میآید باعث ناراحتی او میشود. مثلاً اگر در کنکور قبول نشده است تقصیر را به گردن فقیربودن پدرش میاندازد و آن دیگری اگر در ازدواجش موفق نبوده گناه آن را به حساب پدر ثروتمندش میگذارد.
انسان باید بفهمد که روزگار سراسر فاجعه است و باید برای رهایی از حملههای پی در پی آن به خدا وصل شود.
هیچ کس نباید به روزگار اطمینان و اعتماد کند و از تقلب لیالی و ایامِ آن خود را در امان بپندارد.
نه میتوان به خوشیهای موقتِ آن دلگرم بود و نه باید سختیهای آن را غیر عادی دانست، باید با خدا زندگی کرد تا در هر حال غافل گیر نشویم و متوجه باشیم چه دنیا به مراد ما باشد و چه نباشد در وضعیت ما نباید تغییری پدید آید. برای کسی که خدا دارد داشتن دنیا مانند نداشتن آن است چون ارتباط خود را با خدای خود محکم کرده و همه ی بندهای دیگر را گسسته است. گفت:
غیر آن زنجیر زلف دلبرم گر
دو صد زنجیر آید بگسلم
می گوید من فقط زنجیر زلف دلبرم را میخواهم، آن زنجیری که مرا به خدا وصل میکند و بقیه ی زنجیرها را پاره میکنم و به آنها دل نمی بندم.
حضرت فرزندشان را از دو چیز برحذر میدارند؛ یکی «صَوْلَةَ الدَّهْرِ» و دیگر «فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ». فَحش و فُحش هر دو به کار رفته است. «فُحش» به معنای «زشتی» و «فَحش» به معنای «آشکاری» است.
معنای فرمایش حضرت این است که از گردش آشکار دنیا، یا از گردش بدِ دنیا حذر کن. به این دنیا نچسب زیرا دنیا مانند دُم ماهی است. هرقدر هم که تلاش کنی نمی توانی دم ماهی را بگیری و اگر هم آن را گرفتی تا میخواهی خبر دهی که آن را گرفتم، دوباره از دستت دررفته است، جنس دنیا چنین است.
با این دید نگاه کنید که حقیقتاً ثروتمندان هم دنیا ندارند. آنها تمام عمرشان را صرف میکنند تا آنچه را که دائم در حالِ از بین رفتن است، حفظ کنند، که این بدبختی بزرگی است.
آیا کسی که تمام انرژی اش را در طول شبانه روز به دروغ گفتن و خیانت کردن میگذراند تا بتواند اتومبیل آخرین مدل و خانه ی اشرافی داشته باشد و بعد هم یک سگ بخرد تا از خانه اش نگهبانی کند، خوشبخت است؟
خوشبخت کسی است که وظیفه ی الهی اش را انجام میدهد. اگر دارای خانه و ماشین شد، از آنها استفاده میکند و اگر نه، هیچ گاه برای به دست آوردن این چیزها از مسیر صحیح دینی خارج نمی شود، تا از مقصد اصلی باز ننماند.