موضوع: "روایت"

امام رئوف

​ بعداز نمازصبح که آفتاب طلوع کرد،حرم امام رضا قدم میزدم،صحنه ای عجیب میخکوبم‌کرد،زن مسیحی که از مسئولین کلیسا بود مشغول خواندن زیارت نامه امام رضا بود.

 باکنجکاوی بعد دعاشون ازشون پرسیدم شما مسیحی هستید چه چیزی باعث میشه اینجا رو برای دعا انتخاب کنید؟

گفت من سالهاس طلوع آفتاب اینجا میام،اینجا وقتی حرف میزنم انگار کسی با تمام وجودش درشلوغی عالم فقط به من گوش می دهد،وقطعا میدانم آن امام رضا(علیه السلام)است.

خدایا شکرت مقدس اردبیلی نشدم

در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده‌اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می‌اندازد و بالا می‌کشد می‌بیند پر از طلا است. خداوند می‌خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی‌گرداند و رو به آسمان می‌کند که خدایا احمد از تو آب می‌خواهد نه طلا. من آب می‌خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم. دوباره سطل را بالا می‌کشد می‌بیند طلاست. می‌گوید خدایا من طلا نمی‌خواهم من آب می‌خواهم. بار چهارم آب در می‌آید وضو می‌گیرد و برای مناجات می‌رود. برای او طلا قیمت نداشت. در جریان دیگری مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می‌شد دید این حمام‌دار آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می‌کند.

خدایا تو را شکر می‌کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می‌شدم می‌دانم مسئولیتم زیاد می‌شد و ظلم می‌کردم. خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی. خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم. چون من گول می‌خوردم و مال مردم را می‌خوردم. خدایا شکر که من وزیر نشدم خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم. خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم. مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد. (گفتم ریا و شرک خیلی ریز و دقیق است مثل مورچه‌ای سیاه که روی سنگ سیاه در شب تاریک ظلمانی راه برود) مقدس اردبیلی داخل می‌رود و سلام می‌کند و گرم می‌گیرد او هم نمی‌شناخت که این مقدس اردبیلی است. مقدس می‌گوید از چند دقیقه قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می‌شنیدم که دعای می‌کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این‌ها نشدم این دعاهایت خوب بود اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم.

می‌خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم. حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست. مقدس گفت: چطور؟ گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد. گفت: یک داستانی برای مقدس اردبیل نقل می‌کنند می‌گویند یک شب نصف شب بلند شد می‌خواست نماز شب بخواند دلو را داخل چاه انداخت طلا درآمد سه بار طلا در آمد داخل چاه سرازیر کرد گفت خدایا من از تو آب می‌خواهم من با این چیزها گول نمی‌خورم. این طور چیزی می‌گویند درست است؟ مقدس گفت: درست است. (حمامچی نمی‌دانست این خود مقدس است) حمامچی گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود. گفت: اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد. حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است. یک حمامچی مچ مقدس اردبیلی را می‌گیرد. حواستان جمع باشد ریا اینقدر ریز است.

چله کلیمیه

بهترین چهل روز سال برای چله گیری

 از اول ذیقعده تا دهم ذی الحجه به چله موسوی یا كلیمیه معروف است که در آیه ۱۴۲ سوره اعراف هم به آن اشاره شده و مربوط به میعاد ۴۰ روزه حضرت موسی (علیه السلام) با خداوند است :

«و ما به موسى سى شب وعده گذاردیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تكمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد …»

 بزرگان اهل معنا به این 40 روز عنایت ویژه داشته و به شاگردان سلوكی خود دستور ذكر و عبادت و دعا و مراقبه می دادند . ذكر این 40 روز متناسب با حال و شرایط فرد است و ختم سوره و آیه و دعا و ذكر در این مدت مطلوب است.

 چله گیری ریشه روایی دارد و در این زمینه پیامبر اکرم (ص ) فرمودند:

 مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعینَ صَباحا ظَهَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِه

 هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمه‌هاى حکمت از قلب وى بر زبانش جارى مى‌شود.

 نهج الفصاحه ص 738

از همه عزیزان تقاضا داریم چنانچه در این مدت 40 روز طلایی سال قصد چله گیری دارند در راس حوائج شون دعا برای تعجیل فرج و رفع موانع ظهور را قرار بدند.

چله های پیشنهادی :

هر چند بهترین چله این است که انسان چهل روز ترک معاصی کند اما موارد زیر هم برای چله گیری پیشنهاد میشود:




کنترل زبان از گناهانی شبیه «غیبت،دروغ،تهمت،فحاشی،اخم،بدزبانی،پرحرفی »

کلا کنترل اعضا و جوارح بدن 




نماز شب «سعی کنید یه رکعت رو داشته باشید»




زیارت عاشورا






چله دعای عهد 




چله سوره های مسبحات قبل از خواب 




چله سوره حشر




چله دعای یستشیر




چله دعای توسل 




چله جامعه کبیره




چله دعای عصر غیبت




چله زیارت آل یاسین

ترک‌ گناه 

فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت: 

من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم

 امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند،

 او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است)

 امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد.

مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است)

 امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم…

امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ” عزرائیل” آمد و تو را خواست ببرد تو نرو.

مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند.

امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن،

مرد فکری کرد و گفت: نمی شود.

امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟

او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.

بحار االانوار؛جلد78؛صفحه؛126

پند شیطان


پند شیطان به حضرت موسی 

شیطان به حضور حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم‌

فرمود: آنچه که می دانی من بیشتر می دانم، نیازی به پند تو ندارم.

 جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: یا موسی خداوند مےفرماید: هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو. 

حضرت موسی به شیطان فرمود: سه پند از هزار و سه پندت را بگو. 

شیطان گفت:

❶ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.

❷ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به زنا وادار میکنم.

❸ چون غضب بر تو مستولی شد، جای خود را عوض کن وگرنه فتنه به پا میکنم.

اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم.

موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید،

ندا رسید : یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند.

حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود.

شیطان گفت: یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم، چگونه حالا حاضر میشوم، خاک قبر او را سجده کنم!؟

 کتاب قصص الله، جلد 1

سه مصیبت بزرگ از دیدگاه امام سجاد علیه السلام

مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد.

امام سجاد (علیه السلام) فرمود:

بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مصیبت است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر  عبرت می گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد:

۱- هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست.

۲- هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و  عِقاب  در دادگاه الهی در انتظار او است.

٣- مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟

اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.

 

منبع: داستان دوستان، محمد محمدی اشتهاردی

دین ملایم

شخصی از امام محمد باقر (علیه السلام) پرسید:از کجا بدانیم لباسی که از بازار خریداری می کنیم، پاک است یا نجس؟

امام باقر(علیه السلام)در پاسخ فرمودند:

این قبیل سخت گیری ها از خوارج است. خوارج از روی جهالت، عرصه را بر خود تنگ گرفته اند. 

این در حالی است که دین اسلام، ملایم تر و قابل انعطاف تر از آن است که آنان می شناسند.

من لا یحضر الفقیه ، جلد ۱ ، صفحه ۸۳

کافی ، جلد ۲ ، صفحه ۴۰۵

مصیبت


يونس بن يعقوب گويد : از امام صادق عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ شنيدم كه می ‌فرمود:
هر بدنى و جسمى كه چهل روز يک بار مصيبت نبيند نفرين شده و ملعون است

 اظهارداشتم : نفرين شده و ملعون است‌؟!

فرمود : (بلى،) نفرين شده و ملعون است ؛ و چون حضرت (مرا شگفت زده) ديد كه بر من چنين مطلبى سنگين است ، فرمود 

اى يونس ! همانا خراشيدن پوست ، كوبيدگى ، لغزيدن و افتادن ، بدبختى و گرفتارى ‌هاى زندگى ، آزمند و ضعيف گشتن ، پاره شدن بند كفش ، لرزش پلک ‌هاى چشم و مشابه آنها از انواع بلايا و مصيبت‌ها است ، به راستى مؤمن گرامى‌ تر از آن است كه چهل روز بر او بگذرد و به جهت گناهان و خطاهايش به وسيله آزمايش پاک نگردد ، اگر چه به سبب غم و اندوهى باشد كه نداند چرا و چگونه بر او وارد شده است ، به خدا سوگند ! بعضى از شما پول هاى سِكّه نزدش گذاشته شود ، چون محاسبه كند ناقص و كَم باشد ، پس ناراحت و غمگين گردد ؛ و چون دوباره محاسبه كند ، ببيند كه درست است ، پس همين سبب از بين رفتن بعضى از گناهانش باشد .

المؤمن ج ۱ ص ۳۱

بخشش

شخصى خدمت امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و به حضور حضرتش عرضه داشت:یاابن‌رسول اللّه پسرعمویت به شما ناسزا می‌گفت و نسبت به شما بدگوئى مى‌کرد.

 پس از آن که آن شخص سخن چین حرفش تمام شد، حضرت به کنیز خود فرمود تا اندکى آب ، براى وضو بیاورد؛ و چون وضو گرفت، شروع به خواندن نماز نمود، آن مرد گمان کرد که حتماً حضرت صادق علیه السلام براى پسرعمویش نفرین خواهد کرد؛ ولى برخلاف تصوّر او، هنگامى که امام علیه السلام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت و براى پسرعموى خود چنین دعا نمود:

اى پروردگار من این حقّ من است و من او را بخشیدم؛ و تو جود و کرمت از من بیشتر است، او را ببخش و به واسطه این عملش مجازاتش مگردان، با شنیدن این دعا تعجّب آن مرد سخن چین برانگیخته شد؛ و با شرمندگى از جاى خود برخاست و رفت. 

(جامع الاحادیث الشّیعة : ج 7، ص 457)

از فردا...

باشه از فردا توبه میکنم این زبان دل خیلی‌ از جوونهاستکه میخوان یه روزی خوب بشن ولی مدام

امروز و فردا می‌کنن. این رو در اصطلاح دین

بهش میگن: تسویف (یعنی امروز و فردا کردن)

حال ببینیم عاقبت این افراد چی میشه:

در روایت آمده:

إنَّ أکْثَرَ صِیاحِ أهْلِ النّارِ مِنَ التَّسْوِیفِ.

بیشترین فریاد جهنّمیان از به تأخیر انداختن

توبه است.

المحجّة‌البیضاء_ج۷_ص۲۲ 

جامع‌السعادات_ج3_ص 46

در واقع این افراد از ابتدا آدم‌های بدی نبودن،

ولی چون برای توبه امروز و فردا کردن،

کم کم گناه در قلبشون زیاد شده . . .

و روزی میرسه که قلبشون تیره میشه

و دیگه اصلا به طرف توبه برنمیگردن، یا کلا

اعتقاداتشون رو از دست میدن.

نتیجه اینکه، اینها همون انسانهای خوبی

بودن که با تأخیر انداختن توبه، زمینه‌ سیاهی

قلبشون رو خودشون فراهم کردن و عاقبت سر

از جهنم درآوردن . . .

1 3