موضوع: "در محضر عارفان"

خواص استغفار

 آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه:

کسی که زیاد استغفار کند ۴ خاصیت داره:

۱. رهایی از غم و غصه

کسی که زیاد استغفار کند،خدا غم و غصه را از دل و جان او بر می دارد؛ گاهی بدون هیچ دلیلی احساس غم و غصه کرده ام؛ و استغفار که می کنم؛ حالم خوب می شود شما هم این مطلب را امتحان کنید.

۲. احساس امنیت

انسان از خبرهای هولناک می ترسد، مثلا می گویند زلزله ای در راه هست یا آمریکا می خواهد به ایران حمله کند و … اینجا استغفار کن که آن ترس و خوف را برطرف می کند و هیچ اتفاقی هم نمی افتد ؛ آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. 

۳. نجات از تنگناهای زندگی

اگر در زندگی به بن بست خورده ای و مشکلاتت زیاد شده است استغفار کن. ازدواج کرده ای و صاحبخانه جوابت کرده؛ هرچی می گردی جا پیدا نمی کنی؟! برو استغفار کن، خدا به دل یکی می اندازد تا مشکل تو را حل کند

۴. زیاد شدن روزی

اگر استغفار کنی، خداوند روزی تو را از محلی که گمان نداری می فرستد،مثلا شمایک طلبه هم مباحثه خوب نداری اگر اهل استغفار باشی خدا یک هم بحث خوب به شما می دهد ،زن خوب نصیبت می شود؛ همسفر خوب پیدا می کنی

از کجا بفهمیم نمازمان مورد قبول خدا واقع شده؟


ما دو نوع نماز داریم:

1- یکی نماز ملفوظ است. یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.

2- دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود : “ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر”

 

راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که:


-اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نماز مقبول است،

-اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است.

وگرنه نمازی که بعدش گناه انجام شود،فقط نماز ملفوظ است.

 

از بیانات آیت الله جوادی آملی

ذکر انگشتر حضرت زهرا علیهاسلام

 

 

آیت الله جوادی آملی می فرمود:

نقل شده: حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)فرمود بر روی نگین انگشتر من این ذکر را بنویسید؛
« الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا»
یعنی ؛خدایا من را به اندازه یک چشم بهم زدن هم به خودم وامگذار.


از حضرت پرسیدند؛چرا دربین این همه ذکرها،شما این ذکر را انتخاب کردید؟


حضرت زهرا(علیها السلام ) فرمود: زمانی که من دختر بودم ودر خانه پدرم،هر وقت سحر بیدار شدم ، دیدم پدرم رسول الله سر به سجده گذاشته و در سجده این ذکر را می گوید.



وقتی در قلب بسته شد، بقیه درها هم بسته می شود.

‌حاج محمداسماعیل دولابی(ره)

” هروقت قلب شما خودش را تحویل اهل_بیت(علیهماالسلام) داد، در قلب شما که به روی اهل بیت باز شد، در بهشت باز شده است.
قلب که باز شد، درهای دیگر بهشت که سامعه، باصره، ذائقه، شامه و لامسه و عقل است، باز می شود.
وقتی در قلب بسته شد، بقیه درها هم بسته می شود.
بی خود نیست وقتی دل انسان پکر شد استغفار می کند، نماز می خواند، تقلا می کند تا در را باز کنند.”

 

کتاب طوبای محبت۱، ص ۸۸

 

 

سکوت

استاد فاطمی نیا :

خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟

آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الآن مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.

ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد:

1- عمدا نماز نخواندن.
2- به ناحق آدم کشتن.
3- عقوق والدین.
4- آبرو بردن.

این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند.

پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: “به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟

می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت: آبروی کسی را نبر الآن در زمان ما، هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.

عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.

روایت داریم که می فرماید: اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مؤمن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.

حضرت أمیرالمؤمنین (علیه السلام) به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.

حکایت زیبا

یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (ره) می گوید:
شبی وارد جلسه شدم،کمی دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود.چشمم که به افراد جلسه افتاد،یکی را دیدم که ریشش را تراشیده بود،در دل ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که چرا این شخص چنین کرده است.

جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود،ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت:
به ریشش چه کار داری؟ ببین اعمالش چگونه است،
شاید یک حسنی داشته باشد که تو نداری!

 

کیمیای محبت

درس اخلاق


 حاج اسماعیل دولابی(ره): 

خداوند دوست ندارد بنده‌اش از بدی‌هایش بگوید،  چون هرچه هست مصنوع خود خداست و خدا او را آفریده است.

خیلی اگر خود را بد می‌دانی، آخرش به تو می‌گوید مال بد بیخ ریش صاحبش!

همانطور که خداوند تو را پوشاند، تو هم خودت را بپوشان…

با انصاف باشیم

کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد.

در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت.

عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟

آیت الله میلانی فرمود: این کار “بی انصافی” است.

مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد.

آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد!

برگشت!

آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت:

داستان کربلا را شنیده ای؟

گفت:بله!

گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟

گفت: بله آقا، شنیده ام.

آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم “بی انصافی” بود!

 

این روزها باانصاف باشیم



کوک چهارم


چندین بار توسط چندین نفر این قانون به ما گفته شد

آجر را بردار، اما هیچ وقت بر روی دیوار نگذار

چرا که به محض گذاشتن آجر، توقع دارند آجر بعد و بعدتر

اما ما بازماندگان کسانی بودیم که کوک چهارم را می فهمیدند …خنگ نبودیم…

 پای درس استاد مرحوم  علامه محمد تقی جعفری  

 بعد از پایان کلاس شرح مثنوی معنوی مولانا جلال الدین، 

استاد علامه محمدتقی جعفری گفت:

من خیلی فکر کردم و به این جمع‌بندی رسیده‌ام که رسالت همه پیغمبران در این عبارت خلاصه می‌شود، و آن. ” کوک چهارم ” است.

مریدان پرسیدند؟ “کوک چهارم"چیست؟

علامه با آن لهجه شیرین ٱذری در تمثیل چنین شرح می‌دهد :

یک شخصی کفشهایش را برای تعمیر نزد کفاشی می‌برد،

 کفاش با نگاهی می‌گوید این کفش سه کوک می‌خواهد و هر کوک مثلا ده تومان میشود و خرج تعمیر کفش کلا می‌شود سی تومان.

مشتری هم قبول می‌کند. پول را می‌دهد و می‌رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.

کفاش دست به کار می‌شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام…!!

اما با یک نگاه عمیق در می‌یابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می‌شود و کفش، کفش‌تر خواهد شد.

از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.

او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده‌ی توافق، مانده است.

یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.

اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده. 

اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.

دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاش‌های دو دل…

برایتان دعا می‌کنم که در این دنیای فانی همیشه و هر لحظه با نگاهتان، با کلامتان، و با قدمهایتان با مهرورزی و از سر وجدان کوک چهارم را برای ديگران بزنید، شما هم برای ما دعا کنید که کوک چهارم را بزنیم …

دنیایی سراسر خیر و نیکی خواهیم داشت اگر با هم مهربان باشیم.

درد دل

 پای حرفا و موسیقی های غمگین نشین  اونا تو رو ضعیف میکن 
بشین پای صحبتای آدم های خوشبین تا بهت قدرت بدن…