موضوع: "خوبی"

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

راهی برای انتقال عشق الهی باشید


خدایا به من بیاموز :


هر جا زخمی هست مرهم باشم

هر جا تردیدی هست ایمان باشم

هر جا ناامیدی هست امید باشم

هر جا تاریکی هست روشنایی باشم

هر جا غمی هست شادمانی باشم

امروز، خانه را با لبخند ترک کنید. برای شهر ، کشور و جهانتان دعا کنید. برای هر کسی که امروز با او ملاقات می کنید، دعا کنید تا ذهنتان سرشار از نور شود، دعا کنید تا راهی برای انتقال عشق الهی شوید.

              

هدیه خدا


زغال های خاموش را درکنار زغال های روشن میگذارند تا روشن شود،چون همنشینی اثردارد…

ماهم مثل همان زغال های خاموشیم٬اگرکنار افرادی روشن بشینیم که گرما وحرارت دارند٬ مابه طبع آنها نور وحرارت و گرما پیدا میکنیم.

پس همیشه آدمی را انتخاب کنید که به شما انرژی مثبت ببخشد.

“غرور “ هديه ى شيطان است

 و “دوست داشتن “ هديه ى خداست ؛

و چه زشت و قبیح است وقتی 

هديه ى شيطان را به رخ هم ميكشيم

و هديه ى خداوند را از يكديگر پنهان ميكنيم…

داستان واقعی عبرت آموز



نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛ 

كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم. 

در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟»

از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم: «خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم».

 بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه مي رفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.

 پرسيدم «چى گوش ميدى؟» گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم: «انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». 

شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! 

«فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ … به خاطر شغلمه». 

استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم: «متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». 

نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد

 و گفت: *«من استاد هستم تو دانشگاه».* 

قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاكبان اين منطقه است. «آقاى عزيزى». 

در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور.

 من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند».

چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد، قدر باباتم بدون، خيلى آدم درست و مهربونيه.

بر اساس داستانى واقعى،

به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى

برکات خدمت به مردم

امام حسین (علیه السلام) :

هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند، خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد و از گرفتاری های دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد و هرکس غمی را از دل مؤمنی بزداید، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را بر طرف می کند و هرکس نیکی کند، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.

بحارالأنوار ، ج ۷۵، ص۱۲۱

كشف الغمه،ج۲،ص۲۹

پ.ن:لطفا کمک حال هم باشیم.

آرامش بی انتها


هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن:

«من مستحق آرامشم»

 ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍمنوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ

و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ

ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ.

ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:

ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،

ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.

ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ! به ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ.

ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها.

خداوند امور بزرگ را دوست دارد


نيت كن که كارهاى بزرگی در اين زندگى انجام دهی

آدمهاى زيادى را دلگرم كنى و غمهاى بزرگى را از مردمان بزدايیسفرهاى خوب طلب كن با دل خوش و امنيت و فراغت 

كتب عالى و سودمند، سلامت جسم و جان، عشق و خانواده، ثروت بطلب فراوان ،با كارکردن مفيد و موثر و دلى خوش  

هیچوقت دعاى بيهوده نكن ،كه غمى به دلت ننشيند از خدا بخواه كه در غمها و فقدانها و تاريكي‌هاى زندگى دوام بياورىو به صورت ابليس نا اميدى سيلى بزنى،

دعا كن به موقع از آنچه زمانش گذشته، خداحافظى كنى.

خلاصه وقتى با بزرگى چون پروردگارت به گفتگو نشسته اى نترس و از خواسته های بزرگت بگو! از این زمين ارتفاع بگير.

دست خدا

 

گاﻫﯽ ﺧـــﺪﺍ ؛ ﺑــﺎ ﺩﺳــﺖِ ﺗــﻮ…ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ.

ﺑــﺎ ﺯﺑــﺎﻥ ﺗــﻮ،ﮔﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﺑﺎ ﺍﻧــﻔــﺎﻕ ﺗــﻮ،ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ.

ﺑــﺎ ﻗــﺪﻡ ﺗــﻮ،ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ …

توفیق بده خوب باشم و خوب بمانم


الهی 
یادم بده آن‌قدر مشغول عیب‌های خودم باشم، که عیب‌های دیگران را نبینم یادم بده اگر کسی را بد دیدم،قضاوتش نکنم،دعایش کنم 

یادم بده، بدی دیدم ببخشم ولی بدی نکنم،چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه 

یادم بده اگر دلم شکست ،نفرین نکنم ، دعا کنم ،اگر نتوانستم ، سکوت کنم 

یادم بده اگر سخت بگیرم سخت می‌بینم

یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه شبیه به هم هستیم 

یادم بده از آدم‌ها خرده نگیرم ، اگر بد شدند،حتما جایی بدی دیدند 

خدایا بدی‌ها را از سر راهم در حال و آینده، بردار 

توفیق بده خوب باشم و خوب بمانم

شکرت ای خدای بزرگ و مهربانم

خود را دریاب

 

خود دریابید: برای خودت دعا کن که آرام باشی.

وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باش تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد

برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛

آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی….

ﺯﻧﺪﮔﻲﻫﻴﭻﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻦبست نمیرسد. کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم

خـــدا که باشد، هرمعجزه ای ممکن میگردد

ایمان داشته باش که قشنگترین عشق,

نگاه مهربان خــــداوند به بندگانش است

زندگی را به او بسپار….

و مطمئن باش

که تا وقتی پشتت به خــــدا گرم است

تمام هراس های دنیا،

خنده دار است…