موضوع: "حرف حساب"

دقیقه نود

بیشتر ما  آدم های دقیقه نودیم! 

قدر خوبیِ کسی که عاشقمان بود 

را وقتی میفهمیم که چمدان به دست میرود. 

دقیقه نود یاد کارهایی که می‌توانستیم بکنیم و نکردیم می‌افتیم. 

دقیقه نود یاد حرف‌ها و کارهایی می‌افتیم که حالا مثلِ … بخاطر گفتن و انجام دادنشان پشیمان هستیم. 

امّا زندگی بازی فوتبال نیست 

که در وقت‌های اضافی از روی شانس گل بکاریم. زندگی در همین لحظه دوست داشتن است. 

بخشیدن و دل کندن و مرهمِ روی زخم بودن را به لحظه بعد نگذاریم. 

دل خوش نکنیم به دقیقه نود، 

دل خوش نکنیم به وقت‌های اضافه! 

دلِ شکسته، عشقِ دیده نشده یک عمر هم کم است که مثل روز اولش شود!

دنیای اختصاصی


فراموشی رو بلد باش؛ بی‌خیالی رو بلد باش! زندگی همیشه هم به دونستن همه چیز، سر در آوردن از هر چیز و زیادی درگیر شدن نیست.

 گاهی هم به خودت یادآوری کن یه سری چیزا رو یادت بره؛ به یه سری حرف‌ها اهمیتی نده؛ لبخند بزن و بگذر؛ لبخند هم که نزدی به خاطرش غمگین نشو، بغض نکن!

 گاهی هم بذار همه‌ی دنیا در قطعه آهنگی که با لذت گوش می‌دی، کتابی که با هیجان ورق می‌زنی، گل‌های تازه‌ای که تقدیم گلدونت می‌کنی، فیلم محشری که دلت نمیاد یه لحظه هم ازش چشم برداری، آدم جذابی که وقتی صداش رو می‌شنوی کلی سر ذوق میای، حتی صدای پرنده‌ها، آبی آسمون، برات خلاصه بشه و بس. 

دنیای اختصاصی خودت رو خلق کن و زندگیت رو خواستنی‌تر و زیباتر بساز …

توجه به خدا 

از عالمی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧـــــﺪﺍ ،چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴــﭻ …! 

ﺍما، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ؛ ﺧﺸﻢ، ﻧﮕﺮﺍنے ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩگی، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ و…

یادمان باشد، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑـه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ڪﻪ ﺣﺎلماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ،

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ حالمان را خوب میکند.

ماه رمضان امسال را ماه از دست دادن هاتون قرار بدین.

یاغی نیستم...

روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..

که شخصی باعجله  آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد…

با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود…!

به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.

ایشان پرسیدند: 

چه کار می کردی؟ ….

 گفت: هیچ.

فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟

گفت: نه!  (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!

آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟

گفت: نه!

آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی…!

گفت: نه آقا اشتباه دیدید!

سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟

گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!

این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت…

تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند،  ایشان با حال خاصی می فرمود: 

من یاغی نیستم

خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم… نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!… 

فقط اومدیم بگیم که:خدایا ما یاغی نیستیم….

بنده ایم….

اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده…..

لطفا همین جمله را از ما قبول کن

الهی و ربی من لی غیرک.

التماس دعا

حرف حق


نیمی از مردم جهان  افرادی هستند که 

چیزهای زیادی برای گفتن دارند ولی قادر به بیان آن نیستند. 

ونیم دیگر،  افرادی هستند که چیزی برای 

گفتن ندارند، اما همیشه در حال حرف زدن هستند.

محبت 


محبت مانند “شکر” است

 و آدم‌ها مانند “یک فنجان چای”

کم بریزی، احساس کمبود می‌کنند و زیاد بریزی، سیر می‌شوند.

باید در محبت کردن به آدم‌ها میانه نگه داری تا نه آن‌ها آسیب ببینند نه تو.

قبل از اینکه شکر بریزی، ظرفیت فنجان را بسنج؛

که چای‌های کم شیرین، بی‌میل می‌کنند و چای‌های بیش از اندازه شیرین، حال آدم را به هم می‌زنند.

نرگس صرافیان طوفان

پول خرد نباشیم

یک وقت هایی؛

بعد از دو شب نماز شب!

بعد از چند روز روزه مستحبی!

بعد از چند روز تسبیح چرخاندن!

بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی!

و …

کُلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما امام زمان(عج) رو نمی بینیم؟

کُلی هم خودمون رو تحویل میگیریم!

شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که به به چقدر نورانی شدیم!

اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه!

برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه

به قول حاج حسین یکتا:

اون پولِ خوردِ که سر و صدا داره!

اسکناس صدایی ازش در نمیاد…

دونه درشت بشیم، خالص بشیم،

که امام زمان(عج) ماموریت هاشو به ما بسپاره

محسن پوراحمد خمینی

عدل

​ 

امام على عليه السلام :

بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد،

با قیمت هايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار!

نهج البلاغه ، از نامه ۵۳

مواظب باش

 

گویند: روزی ابلیس خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمه ای را دید، و گفت:
اینجا را ترک نمی‌کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم.
به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می دوشد،
بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان
درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.
مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت.
 شوهر آن زن آمد
و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد.
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعداز آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!!

 فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای،
این چه کاری بود که کردی؟!
 ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.

 بیشتر مردم فکر می کنند کاری نکرده اند، در حالی که نمی دانند یک رفتار یا یک کلام شان :
 مشکلات زیادی را ایجاد می کند
 آتش اختلاف را بر می افروزد
 خویشاوندی را برهم می‌زند
 دوستی وصفا صمیمیت را از بین می‌برد
 کینه و دشمنی می آورد
 طراوت و شادابی را تیره و تار می‌کند
 دل ها را می‌شکند
 بعدا کسی که اینکار را کرده فکر می کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!

قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش
مواظب باش میخی را تکان ندهی

 

مثبت باشیم

 

آدم های منفی به پیچ و خم جاده می اندیشند

و آدم های مثبت به زیبایی های جاده

عاقبت هر دو به مقصد می رسند
اما یکی با حسرت
و دیگری با لذت

 

پس مثبت باشیم