موضوع: "تربیت فرزند"

افراد مهرطلب دارای چه تفکراتی هستند؟


🔹تقریبا تمام ذهن و زندگی تیپ مهرطلب این است که لطفا من را خوب بدانید و دوست داشته باشید 

چون خودش، خودش را خوب نمی داند و دوست ندارد.

🔹این کمبود می تواند ٥٠ سال با او بماند زیرا در دوران کودکی این پیام را نگرفته است که “من خوب و دوست داشتنی هستم.”

هدیه زندگی

در منزلِ دوستی که پسرش دانش‌آموز

ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را

انجام میداد بودم.

زنگ منزل را زدند و پدربزرگ خانواده

از راه رسید. 

پدربزرگ با لبــخند، یک جعبه مـداد رنگی

به نوه‌اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ

بیست نقاشی‌ات.

پسر، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد

و چند لحظه بعد گفت: 

بابا بزرگ باز هم که از این جنس‌های ارزون

‌قیمت خریدی.

الان مدادرنگی‌های خارجی هست که ده برابرِ

این کیفیت داره.

مادر بچه گفت: می‌بینید آقاجون؟ 

بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.

اصلا نمی‌شه گولشون ‌زد و سرشون کلاه گذاشت.

پدربزرگ چیزی نگفت …

برایشان توضیح دادم که این رفتار پسربچه

نشانۀ هوشمندی نیست، همان‌طور که هدیۀ

پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست.

و این داستان را برایشان تعریف کردم.↓

آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، خانم

بزرگ گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های

فامیل هدیه می‌داد.

بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود.

بار اول که به من تکه قندی داد یواشکی به پدرم

گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست.☹️

پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را

دوسـت دارد.

←هر چه برایتان بیاورد هدیه است.→

وقتی خانم بزرگ رفت، پدر برایم توضیح داد

که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب

و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند

یک تکه کوچک قند داشته باشند.

خانم بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز

خیلی مهمی است.

بعد گفت: ببین پسرم، قنددان خانه پر از قند

است، اما این تکه قند که مادرجان داده با آنها

فرق دارد، چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به

شماست. 

این تکه قند معنا دارد.☝️

آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند

اما مهربان نیستند.

وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، منظورش این

نیست که ما نمی‌توانیم مانند آن هدیه را بخریم،

منظورش کمک کردن به ما هم نیست. 

او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد.

می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد.

←و این، خیلی با ارزش است.→

این چیزی است که در هیچ بازاری نیست 

و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند.

چهل سال از آن دوران گذشته است و من

هروقت به یاد خانم بزرگ و تکه‌قندهای

مهربانش می‌افتم، 

دهانم شیرین می‌شود، 

کامم شیرین می‌شود، 

جانم شیرین می‌شود…

● ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ

ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ “ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ” ﺷﻮﻧﺪ؛

ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

● ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ

“ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ

ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

● ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ

ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛

ﺯﻧــــدگی‌  یک‌ عـادتـه‌  امـــا زنــــدگـی‌ کـردن‌ یـک  فـضیـلت

مطیع بودن

متاسفانه مطيع بودن در فرهنگ ما حسن اخلاق است.

به همين دليل كودك حرف گوش كن و مودب را كودك خوب مى نامند. اما در حقيقت اين كودكان، مضطرب وحشتزده و خجالتی هستند.

محتاط بودن، محافظه كار بودن، مودب بودن كودك نشانه نگران بودن كودك است و كودك ياد ميگيرد مثل چشم زندگى كند.

يعنى همه را ببيند مراقب همه باشد اما تصورى از وجود خود نداشته باشد.

مطیع بودن

متاسفانه مطيع بودن در فرهنگ ما حسن اخلاق است.

به همين دليل كودك حرف گوش كن و مودب را كودك خوب مى نامند. اما در حقيقت اين كودكان، مضطرب وحشتزده و خجالتی هستند.

محتاط بودن، محافظه كار بودن، مودب بودن كودك نشانه نگران بودن كودك است و كودك ياد ميگيرد مثل چشم زندگى كند.

يعنى همه را ببيند مراقب همه باشد اما تصورى از وجود خود نداشته باشد.

کاستی فرزندان

کودک، آینه رفتار بزرگسال است ،به دنبال كاستي هاي فرزندانمان در خودمان باشيم!کودکت احترام نمی ذاره … زیرا صدات رو واسش پایین نمی آری.

کودکت همیشه عصبیه …زیرا ازش تعریف نمی کنی.

کودکت بخیله …زیرا باهاش همکاری نمی کنی.

کودکت به دیگران پرخاش میکنه… زیرا تو خشن و سختگیری.

کودکت ضعیفه … زیرا همش تهدیدش می کنی.

تبعات پذیرش مسئولیت به ناحق

تبعات پذیرش مسئولیت به ناحقامام صادق علیه‌السلام:

هر که سه چیز را به “ناحق” بدست آورد، از سه چیز به حق محروم خواهد شد:

۱-هر که دنیا را به ناحق بخواهد، از آخرت حقیقتا محروم می‌گردد.

۲_ هر که به ناحق ریاست و قدرت و مسئولیتی را بگیرد، از اطاعت زیردستان، به حق محروم خواهد شد.

۳-هر که به ناحق مالی را بخواهد، از ماندگار بودن آن مال به حق محروم گردد.

 منبع: تحف‌العقول، ص۳۳۵

نکات حدیث

مصادیق به دست آوردن به ناحق مسئولیت چیست؟

۱_بدانی که توانایی و شایستگی مسئولیتی را نداری ولی آنرا بپذیری.

۲- با رانت و پارتی و روابط آنرا بدست بیاوری.

۳- با تخریب و دور زدن دیگران و با خالی کردن زیرپای دیگران، کرسی و جایگاه او را بگیری.

به فرزندانمان در قالب بازی و شادی آموزش دهیم از کودکی کاری را که شایستگی آنرا ندارند نپذیرند.

بلوغ عجیب ترین مرحله رشد





بلوغ، عجیب ترین و پرسرعت ترین مرحله رشد زندگی یک فرد می‌باشد. مرحله‌ای بین کودکی و نوجوانی، که موجب تعارض نوجوان با خودش و گاها اختلاف با والدین و اطرافیان میشود. 
یکی از این اختلافات مساله دوستی با جنس مخالف است که باعث اضطراب والدین میشود. علاقه نوجوان به جنس مخالف بخاطر تحولات عظیم رشدی که در بدن و مغز او اتفاق می‌افتد یک مساله کاملا طبیعی می‌باشد. والدین قبل از بلوغ فرزندشان، باید نسبت به مرحله بلوغ و طرز رفتار با نوجوانان آگاه شوند تا خانواده با آرامش بیشتری از این مرحله گذر کند. این علاقه میتواند به نوجوانان دیگر، افراد فامیل، مشاهیر، معلمان و… باشد. توجه داشته باشید که انتظار حذف شدن کامل جنس مخالف از زندگی نوجوانتان اگرچه از وی فرزندی سر براه و بدون دردسر می‌سازد ولی با نادیده گرفتن بخش عظیمی از واقعیت ذهنی جدیدی که در وی در حال شکل گیری است، اعتماد بنفس و ارتباطات بعدی وی دچار اختلال می‌شود. 

وقتی از دوستی نوجوانمان یا علاقه او به جنس مخالف آگاه میشویم، اولین احساس ما اضطراب از آسیب زدن نوجوانمان به خودش یا دیگران می‌باشد. این احساس خیلی طبیعی است ولی نحوه بروز آن باید به طریقی باشدکه به اعتماد فرزندمان به ما لطمه نزند. اولین قدم برای برخورد منطقی با این قضیه، تسلط والد بر هیجانات و اضطراب خودش می‌باشد. با هیجانات و ترس‌های خود روبرو شوید و پس از آنکه به آرامش نسبی رسیدید و آمادگی برخورد منطقی و به دور از هیجان را با فرزند نوجوان خود داشتید، در این مورد با وی صحبت کنید. نوجوانان به دلیل تغییرات هورمونی گسترده در بدنشان، مستعد رفتار پرخاشگرانه هستند و هر برخورد هیجانی شما، احتمال بروز تعامل غیر سازنده و پرخاشگرانه را بالا می برد. 

طوری رفتار کنید که فرزندتان حس کند در کنارش هستید نه رو بروی او. رفتار توام با محبت و احترام، باعث اعتماد بنفس نوجوانتان می‌شود و ریسک رفتارهای پرخطر را پایین می آورد و در وهله بعدی اعتماد او به شما، شما را تبدیل به مشاور قابل اعتماد او می‌کند. 

به فرزند خود قبل از بلوغ فکری بدون غرض ورزی و به دور از امر و نهی اطلاعات درست از منابع معتبر از خطرات جسمی و ذهنی که متعاقب روابطی که او خواهد داشت ممکن است گریبان گیر او شود بدهید. چرا که در غیر اینصورت ممکن است فرزند شما در دام افراد بدون صلاحیت و غیر دلسوز و منابع غیر معتبر قرار بگیرد. 

توجه به احساسات و کمک به نوجوانتان برای شناخت درست احساسات خودش، یکی دیگر از مهارت‌های والدین برای مدیریت روابط عاطفی فرزند نوجوان خود، می باشد.  

بگذارید فرزندتان با شما راحت باشد و از احساساتش حرف بزند. حرف زدن از احساسات، تاثیر زیادی در معقول شدن و باز شدن گره‌های فکری نوجوانتان دارد. 

نکته آخر اینکه فراموش نکنید شما امن ترین و قابل اعتماد ترین، پناهگاه برای فرزندتان هستید و در صورتی که خودتان این فضا را نا امن کنید، الگوهای نامناسب زیادی در اختیار فرزندتان قرار دارد تا جای شما را به اشتباه برای وی پر کند. محیط خانه و روابط با والدین، بخصوص در دوره بلوغ باید فضایی باز به دور از امرو نهی، احترام به شعور و شخصیت و استقلال نوجوان و همدلی در محیط خانه ایجاد کنند تا موجبات بهترین رشد و عبور ازین مرحله مهم و حساس را فراهم کنند. 

تیم تحریریه نت‌نوشت بادصبا 

اهمیت نوازش کودک




سه تا بچه قد و نیم قد دارد اما هنوز وقتی مادر پیرش را بغل می کند و می بوسد غم دنیا از دلش می رود. دست خودش نیست این خاصیت آغوش مادر است. از نوزاد یک روزه گرفته تا خانم و آقای چند ده ساله، همه در این آغوش آرام می گیرند. 

همه آدمها به نوازش و آغوش نیاز دارند اما بچه ها خیلی بیشتر. بخصوص در ماههای اول تولد که چشم و گوششان درک کاملی از محیط ندارد و در عوض پوستشان به شدت حساس است. برای همین است که روانشناسان معتقدند تماس پوستی مادر و نوزاد در ماههای اول سرنوشت ساز است. حتی محققان گفته اند اگر نوزاد مدتی از نوازش محروم شود ممکن است بمیرد. 

محققان این را هم دریافته اند که بچه هایی که به اندازه کافی با بدن مادر تماس نداشته باشند سیستم ایمنی ضعیفتری دارند و دچار کاهش وزن و خشکی نخاع می شوند. 

تماس پوستی باعث می شود: 

* بی تابی های شبانه کودک را کاهش یابد 

* کودک رشد عاطفی و ذهنی بالاتر و روابط اجتماعی بهتری داشته باشد. 

* اعتماد به نفس بالاتری داشته باشد 

* استرس کمتری را تجربه کند. 

* کمتر در آینده دچار افسردگی شود 

چند نکته کوتاه: 

1. بچه به ناز و نوازش نیاز دارد اما این تنها نیازش نیست. بعضی والدین آنقدر در این کار افراط می کنند که بچه کلافه می شود. 

2. بچه ها با هم تفاوت دارند بعضی از بچه ها بیشتر و بعضی کمتر به تماس فیزیکی نیاز دارند. تشخیص با والدین است بخصوص وقتی بزرگتر می شوند ممکن است به انواع دیگری از عشق ورزی بیشتر از بوسه و آغوش نیاز داشته باشند. 

3. در زمان نوزادی هیچ فرقی ندارد هم پسرها و هم دخترها نیاز به تماس فیزیکی با مادر و پدر دارند. وقتی بزرگتر می شوند هم این نیاز سرجایش هست ولی ممکن است شکل متفاوتی داشته باشد. مثلاً در پسرها ممکن است به شکل کشتی گرفتن باشد و در دخترها بوسیدن و دست کشیدن روی موهای بلند و قشنگشان. 

سید مهدی خدایی 

وظایف اصلی والدین

پنج وظیفه اصلی والدین :

1- نیازهای فیزیکی فرزندان را برآورده کنند .
2- فرزندان شان را در برابر آسیب ها و خطرها حفاظت کنند .
3- نیازهای عاطفی فرزندان شان را اعم از عشق ، امنیت و توجه را برآورده کنند .
4- از فرزندان شان در برابر آسیب های عاطفی محافظت کنند .
5- راهبردهای صحیح اخلاقی، معنوی و انسانی را به فرزندان شان بیاموزند.

اشتباه 


هرکسی ممکن است دستش بخورد به فنجان قهوه و چپه شود روی فرش دستباف ابریشم تبریزی. ممکن است لباسش را وارونه تن کند و برود مهمانی یا برچسب قیمتش را فراموش کند که جدا کند. همه اشتباه می کنند. البته بچه ها بیشتر. دست خودشان که نیست بی تجربه هستند و دنیا ندیده. طفلکی فکر می کند اگر موهای عروسکش را بچیند دوباره مثل موهای خودش بلند می شود قیچی را بر می دارد مدل دار کوتاهش می کند. مدل آشفته! یا اینکه هواپیمای پلاستیکی را از پنجره پرتاب می کند بیرون تا واقعاً پرواز کند. 
غرض اینکه والدین عزیز نباید بچه را به خاطر اشتباهش سرزنش کنند. یکی، دوبار، ده بار که سرزنش شود اعتماد به نفس خونش پایین می آید جوری که دیگر شاید هیچوقت حالش سر جا نیاید. سرزنش باعث می شود طفلکی با هر اشتباه احساس شرمندگی کند و از ترس سرزنش شدن دست به هیچ کار و ابتکاری نزند. 

تصویری که این کودک از خودش پیدا می کند تصویر یک آدم بی عرضه و شکست خورده است که دست به هر کاری می زند خرابکاری می کند. حالا این تصویر که در عمق وجود کودک جا خوش کرده چگونه ممکن است در 25 سالگی تغییر کند خدا می داند. 

نکته دیگر اینکه بعضی از پدر و مادر ها به محض اینکه بچه می خواهد دست به کاری بزند از ترس اینکه مبادا خرابکاری کند مثل مرد عنکبوتی ظاهر می شوند و عنان کار را دست می گیرند و به بهترین شیوه آن را انجام می دهند. و به همین راحتی فرصت آموختن تجربه های جدید را از بچه شان می گیرند. بهتر این است که صبر کنند بچه خودش تجربه کند و حتی اشتباه کند و نتیجه اشتباهش را ببیند. وقتی هم که از اشتباهش غمگین شد او را دلداری بدهند و به او بفهمانند که اشکالی ندارد و هر کسی ممکن است اشتباه کند. حتی مامان و بابا. فقط باید دوباره تلاش کند و این بار حواسش باشد اشتباه قبلی را تکرار نکند. 

سیدمهدی خدایی