موضوع: "تربیت فرزند"

والد سوم

کتاب والد سوم

نویسنده:علیرضا تراشیون

ناشر:نشر معارف

تعدادصفحات:۸۸صفحه

این کتاب به تاثیر رسانه‌ها بر تربیت فرزندان می‌پردازد و سعی دارد نشان دهد چطور در جهان امروز رسانه هم کودکان را تربیت می‌کند.

درگذشته، تربیت محدود به چهاردیواری به نام خانه و والدین می‌شد و عوامل بیرونیِ مانع تربیت کمتر بود. حداکثر نگرانی والدین این بود که فرزندشان به آسیب‌هایی چون اعتیاد، بزه‌کاری و… دچار نشود.

اما امروز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مرزهای تربیتی برداشته شده و بدون تردید عواملی فراتر از محیط خانه همچون: ?رسانه‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، اینترنت و فضاهای مجازی و… در امر تربیت تأثیرگذار هستند 

این کتاب را به تمام والدین و مربیانی که با کودکان سر و کار دارند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب والد سوم

در تمام دنیا کشورهایی که تنها، دغدغه تربیت دارند- نه «تربیت دینی»، چون تربیت دینی یک درجه بالاتر از تربیت‌هایی است که امروزه در کشورهای دیگر انجام می‌گیرد- یعنی کشورهایی که داعیه حداقلی تربیت را دارند، در حال ترویج سواد رسانه‌ای در کشور خود هستند

تماشای بیش‌از حد رسانه، فارغ از محتوای خوب یا بد آن، آسیب‌رسان است و اگر محتوای آن نیز کنترل‌شده نباشد، آسیب‌های بیشتر و جدی‌تر خواهد رساند. 

لینک مطالعه و خرید کتاب

?https://b2n.ir/r07306

قیمت کتاب:۲۵۰۰۰تومان

نماز فرزندان

 وقتی دیدی یک روز صبح، فرزندت خودش بیدار شد و بدون این که کسی به او بگوید، وضو گرفت و در گوشه خلوتی نماز خواند، بدان که نماز، فرزندت را گرفت، سجده شکر به جا بیاور.

مبادا از آن پس او را برای نماز خواندن تحریک کنی.?

جوانان این زمان، تحریک را دوست ندارند. 

نمی‌خواهد آن‌ها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر کنید، آن‌ها فطرتاً در راه هستند. با اخلاق و صفات شایسته و با نیت خوب و دعای خیر در حق آن‌ها کار کنید و آن‌ها را به سمت کمالات ببرید. آن‌ها را باید با نماز دوست کنید، نه این‌که فقط نمازخوان کنید.

 کار بعضی‌ها، بی‌نماز کردن مردم است. آن‌ها با امر و نهی زیاد و مردم‌آزاری، جوان‌ها را تارک‌الصلاة می‌کنند. مقدس‌مآب‌ها و افراد سخت گیر کارها را خراب‌تر می‌کنند.

?مرحوم حاج اسماعیل دولابی

خلاقیت فرزندان

 پنج راه کاربردی برای شکوفایی خلاقیت فرزندان

مهم‌ترین عامل در پرورش و شکوفایی خلاقیت فرزندان ، والدین هستند.

 کارهایی که والدین در خانه می‌توانند انجام دهند تا خلاقیت فرزندشان رشد کند ، موارد مختلفی است؛ از آن جمله:

۱ - هرگاه از کودک اشتباهی سرزد او را سرزنش

 نکنید و برای جبران آن راهنمایی اش کنید تا کنجکاوی او سرکوب نشود.

۲- در برابر تلاش و کارهای خوب فرزند، او را تشویق و تحسین کنید. گاهی وقت‌ها هم جایزه بدهید.

۳- کودک را از به هم ریختن و کثیف کاری منع نکنید. می‌توانید اتاقی را برای او تعیین کنید و از بی نظمی اش نگران نشوید. 

۴- خود والدین کارهای خلاقانه انجام دهند تا الگویی برای فرزند خود باشند.

۵- استفاده از تلویزیون و بازی‌های رایانه و موبایل کنترل شده و حداقلی باشد. 

حواسمان باشد هر کودک استعداد و سلیقه منحصر به فردی دارد. بنابراین قضاوت و مقایسه کردن ممنوع است و خود دلیلی می‌شود بر از بین رفتن خلاقیت فرزندمان.

به قلم افراگل

اینگونه نیکویش نما

پيامبرخدا صلي الله عليه و آله:

مِهر خداوندى از آنِ كسى باد كه فرزند خود را در نيكو شدنش يارى دهد.

 روايتگر حديث مى گويد: به حضرت عرض كردم: چگونه مى تواند او را در نيكو شدنش يارى دهد؟

حضرت فرمودند: 

كارى را كه بآسانى انجام داده است از وى بپذيرد؛

 از كارى كه انجام دادن آن برايش سخت است درگذرد؛ 

او را به كارى بيش از توانش وا ندارد؛

 و وى را نادان نپندارد.

تربیت 

- این بچه به کی رفته!؟

- چقدر بی‌ادبه.

-تو مدرسه چی یادتون می‌دن پس.

- جامعه خراب شده بخدا خیلی باید مراقب بچه‌ها بود.

- خراب بشه اون دانشگاه.

- اینهمه پول کلاس فوق برنامه دادم چی شد.

- چی برات کم گذاشتم بچه.

- و …

اینا رو صبح تا شب با هم مرور می‌کنیم ولی نمی‌دونیم که بخش اعظمی از ما همان خانواده و بخش مهم بچه‌هامون خود ماییم.

خرده نگیر، خود کرده را تدبیر نیست. 

کسی بیشتر از خودِ ما مقصر نیست، اینکه مقصرِ تو کیست به بچه مربوط نیست، بچه‌ها همانی را اجرا می‌کنند که می‌بینند و حس می‌کنند. دلت را به صدای بلند و دستوراتت خوش نکن. او متوجه نیست که تو در چه تنگنایی به سر می‌بری. او فقط می‌بیند، جمع می‌کند و اجرا می‌کند. 

خودت را بخاطرِ خودت بیاور که چقدر شبیه همان‌هایی هستی که گاهی در دلت به آنها خشم داشتی. 

من نمی‌گویم چه‌کار کن؛ من نمی‌گویم مراقب فرزندت باش. نه.

مراقب خودت باش. همه چیز معمولی خواهد شد. معمولی عالی‌ست. عالی.

چقدر دلم برای معمولی بودن تنگ است.

دکتر نامور

بازی و سرگرمی

برنامه ای جالب برای حفظ قرآن به کودکان و نوجوانان دلبند شما در قالب بازی و سرگرمی،در محیطی کودکانه و جذاب

‏مراحل و بخش های اپلیکشن هشت بهشت قرآن:

‏۱.بازی بالن سواری

‏۲.بازی پرنده ها

‏۳.فرشته ها(آزمون)

‏۴.رنگ آمیزی دیجیتال تصاویر مرتبط با سوره ها به همراه پخش قرائت سوره

‏۵..جورچین دیجیتال تصاویر مرتبط با سوره ها به همراه پخش قرائت سوره

‏۶.جورچین دیجیتال آیات هرسوره

‏۷.از حفظ بگو(آزمون به همراه ضبط صدا)

‏۸.تکرار و تمرین(تعداد قرائت بی نهایت هرآیه به همراه امکان ضبط صدا)

‏۹.حفظ(پیوند و تکرار آیات هرسوره)

‏۱۰.قرائت هرسوره

لینک مشاهده و دانلود از مایکت

https://myket.ir/app/air.A8Behesht

لینک مشاهده و دانلود از بازار

https://cafebazaar.ir/app/air.A8Behesht/

لازم به ذکر است که کاملاً رایگان بوده و مناسب برای بچه های 4سال به بالا چون همراه بازی هست و بسیار جذاب حتمآ دانلود کنید واعلام نظر خودتان را برای ارتقاء محصول ویا تشویق سازنده اعلام کنید 

حمایت از تولید ملی و کمک به پیشرفت محصول ایرانی و بازی ایرانی و قرآنی برای کودکان دلبندمان

نوجوان شما حکم وزیرتان را دارد


چرا دیگر راحت او را نمی‌بوسید؟ 
چرا دیگر قربان صدقه‌اش نمی‌روید چرا او را برای تجربه‌های جدید رها نمی‌کنید؟

 نوجوان شما، حکم وزیرتان را دارد 

و برای این وزیر سه حق برگردن شماست:

۱ـ محبوبیت و محبت 

 او هنوز آنقدر بزرگ نیست: که بی‌ پشتوانه  آغوش و بوسه‌ های شما، خلاء محبتی در درون خود، احساس نکند. باید او را غرق بوسه و آغوشتان کنید.

۲ـ احترام

او هنوز کودک دیروزِ شما نیست، که با همان سطح احترام، ارضاء شود… نیاز احترام او، از سوی شما، به میزان چشمگیری افزایش یافته است.

۳ـ اعتماد 

درست است که صاحب تجربه‌ نیست؛

اما باید به او اعتماد کنید و مسئولیتهای مهم خانه را به او واگذار کنید، و به هیچ وجه دربرابر خطاهایش تحقیرش نکنید، بلکه با مدارا کمکش کنید تا اشتباهش را جبران کند.

فرزند مهمان زودگذر خانه پدرومادر

راهکار برای حفظ سلامت روان

راهکارهای ساده برای حفظ سلامت روان و نشاط خود و فرزندانتان در این روز های که بیشتر در خانه اید و کمتر به بیرون می‌روید. 

نگرانی های تان را مهم بدانید نگرانی‌های دیگران هم گوش دهید در موردشان بنویسید اجازه ندهید خشم و استرس تلنبار شود و به شما غلبه کند. 

محیط خانه را جمع و جور کنید.

آشفتگی و بی نظمی باعث تشدید افسردگی و اضطراب می شود.

غذاهایی را که معمولاً وقت درست کردنشان را نداشتید درست کنید. 

آشپزی تمام حواستان را به کار می‌گیرد و نمی‌گذارد که کسل و بی‌حوصله شوید.

داستان واقعی عبرت آموز



نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛ 

كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم. 

در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟»

از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم: «خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم».

 بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه مي رفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.

 پرسيدم «چى گوش ميدى؟» گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم: «انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». 

شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! 

«فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ … به خاطر شغلمه». 

استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم: «متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». 

نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد

 و گفت: *«من استاد هستم تو دانشگاه».* 

قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاكبان اين منطقه است. «آقاى عزيزى». 

در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور.

 من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند».

چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد، قدر باباتم بدون، خيلى آدم درست و مهربونيه.

بر اساس داستانى واقعى،

به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى