موضوع: "اهل بیت"

سلام مادر


به رسم ادب

روزم بــه نـام تو مـــادر:

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ 

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ 

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ                                   

السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة.       

السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ 

السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه

میلاد امام حسین علیه السلام


خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می‌آید 

نگین پنجمِ آل‌کسا؛ ارباب می‌آید…

میلاد با سعادت امام حسین علیه السلام را خدمت بقیه الله الاعظم تبریک عرض می‌کنم.

اللهم عجل لولیک الفرج 

وقایع بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

خبر شهادت حضرت زهرا به على(علیه السلام) و حالات حسنین


اسماء مى ‌گوید: پس از لحظاتى بانویم را صدا زدم، جواب نداد گفتم یا بنت محمد المصطفى اى دختر بهترین پیامبران، اى دختر بهترین مادران… چون جواب نیامد آمدم و روپوش را از روى مبارکش برداشتم دیدم که روح مطهرش به عالم ملکوت پرواز کرده است اسماء با دیدن این منظره دلخراش، گریبان چاک زده مى‌ نالیدم که ناگاه حسنین علیهماالسلام وارد شدند و فرمودند: اسماء این امنا؟ مادر ما کجا است؟

اسماء ساکت بود و چیزى نمى‌ گفت فرزندان زهرا علیهاالسلام وارد حجره مادر شدند و مادر را بیجان یافتند آه از دل بیرون کرده و یکدیگر را تسلیت گفتند آنگاه حسن علیه‌السلام خود را روى مادر انداخته او را بوسیده و مى‌ گفت: یا اماه کلمینى قبل ان یفارق روحى بدنى. مادر با من حرف بزن پیش از آن که روح از بدنم مفارقت کند و آنگاه حسین علیه‌السلام پاهاى مادر در آغوش گرفته و مى‌ گفت: یا اماه انا ابنک الحسین، کلمینى قبل ان ینصدع قلبى فاموت.

مادر من فرزندت حسینم با من حرف بزن پیش از آنکه دلم از کار بیفتد اسماء به آنها دلدارى داده و مى‌ گفت جگرگوشگان رسول خدا بروید در مسجد و از ماجراى وفات مادر پدرتان را خبر دهید. آنها از خانه به طرف مسجد دویدند و فریاد برآورده: یا محمداه یا احمداه، الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا.


اى پیامبر بزرگ، اى رسول خدا اى جد گرامى امروز بار دیگر داغ فراق شما بر ما تازه شد مادر ما جان به جان آفرین تسلیم کرد. سپس به طرف مسجد رفته و فوت مادرشان را به پدر بزرگوارشان خبر دادند. مولاى متقیان از شنیدن این حادثه ناگوار غش کرد آب به صورت مبارکش پاشیدند چون به هوش آمد فرمود: بمن العزاء یا بنت محمد، اى دختر رسول خدا به چه کسى در این مصیبت تسلیت باید گفت، کنت بک اتعزى ففیم العزاء من بعدک؟ (۱) اى سیده النساء من اندوه و غمم را به تو تسلى مى‌ دادم بعد از تو به چه کسى خود را تسلیت دهم. با اشک چشم و سوز دل اینگونه مى‌ نالید:

لکل اجتماع من خلیلین فرقه -و کل الذى دون الفراق قلیل

و ان افتقادى فاطمه بعد احمد -دلیل على ان لا یدوم خلیل (۲)

میان هر اجتماعى از دو دوست فراق حاصل مى‌ شود، و اساساً کم اتفاق مى ‌افتد که بین دوستان جدایى نیفتد.

گم کردنم فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا (سلام‌ اللَّه‌ علیهما) بهترین دلیل بر این است که دوست براى انسان نمى ‌ماند.

 

مراسم وداع با مادر و خاکسپارى


بعضى نوشته ‌اند: که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به خاطر طاهره بودن به غسل نیازى نداشته است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: امیرالمؤمنین على علیه‌السلام فاطمه زهرا را غسل داد زیرا او صدیقه و معصومه بود نباید جز معصوم، دیگرى او را غسل دهد چنانچه مریم را جز عیسى علیه‌السلام کسى غسل نداد(۳)

امام علیه‌السلام چون کافور بر بدن مطهرش ریخت این دعا را خواند:

اللهم انها امتک و بنت رسولک و خیرتک من خلقک اللهم لقنها حجتها و اعظم برهانها و اعل درجتها و اجمع بینها و بین محمد صلى اللَّه علیه و آله.

پروردگار این است کنیز تو و دختر پیغمبر تو و بهترین خلق تو بارالها حجتش را تلقینش کن و برهاشن را بزرگ دار و درجه‌اش را بالا ببر و جمع کن بین او و بین محمد صلى اللَّه لعیه و آله و او را با حبیبت در یک درجه بدار.

آنگاه از حنوط باقیمانده رسول‌ اللَّه او را حنوط کرد و در هفت پارچه کفن پوشانید و عبا را بر روى آنها انداخت سپس فرزندانش را صدا کرد تا بیابند و بار دیگر از مادر توشه برگیرند. على علیه‌السلام صدا زد: یا ام‌کلثوم، یا زینب، یا فضه یا حسن یا حسین هلموا و تزودا من امکم الزهراء فهذا الفراق و اللقاء فى الجنه

بیائید از مادرتان زهرا توشه بردارید که این دیدار آخر است و ملاقات بعدى در بهشت است حسن و حسین علیهماالسلام آمدند کنار جسد مطهر مادر مى‌ نالیدند فرزندان آن بانوى بزرگوار هر کدام اندوه دل را به اشک دیده فرونشانده و مى‌ گفتند مادر وقتى خدمت جد ما رسول‌ اللَّه رسیدى فاقرئیه منا السلام. سلام ما را به او ابلاغ نما و بگو که ما بعد از تو یتیم شدیم، امیرالمؤمنین علیه‌السلام مى‌فرماید: ناگهان دیدم که مادرشان آغوش باز کرد و آن دو عزیزش را به سینه‌ اش چسبانید که هماندم شنیدم هاتفى از آسمان ندا مى‌ کند.

یا اباالحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا واللَّه ملائکه السماء. یا على حسن و حسین را از روى نعش مادر بلند کن به خدا سوگند اینها فرشتگان آسمان را به گریه درآوردند (۴)

 

معجزه جسد بی جان فاطمه علیهاالسلام


براى برگزیدگان خداوند و تربیت شدگان مهد نبوت، زمان و مکان، طبیعت و خواص آنها مفهومى ندارد فى ‌المثل به طور معمول آتش کارش سوزاندن است ولى اگر خدا نخواهد خاصیت آتش تغییر مى‌ کند و دیگر قدرت سوزاندن نخواهد داشت. چنانچه در داستان حضرت ابراهیم در قرآن کریم مى ‌خوانیم که این پیامبر بزرگ را نمرودیان به آتش افکندند ولى خداوند نخواست که آتش او را بسوزاند نسوزد آتشى تا او نخواهد -نبارد بارشى تا او نخواهد (۵)

یا در داستان معراج حضرت رسول اکرم مى‌ خوانیم که با همین عنصر خاکى و بدن مطهرش به آسمانها عروج مى‌ کند بدون این که جاذبه زمین مانع صعود آن حضرت شود یا سر بریده ابى‌ عبداللَّه الحسین تلاوت قرآن مى ‌کند که مورد اتفاق تمام فرق اسلامى است یا کارد گلوى حضرت اسماعیل را نمى ‌برد و امثال اینگونه معجزات و خارق عادات نشان‌دهنده این معنا است که بر ما معلوم شود که آنها به نیروى عظیم خداوندى مجهزاند از جمله معجزات حضرت زهرا علیهاالسلام پس از غسل و کفن پوشیدن در آغوش گرفتن فرزندانش حسنین علیهماالسلام است یا صحبت کردن آن بانو بعد از وفات با همسرش امیرالمؤمنین علیه‌السلام است در این رابطه روایات متعدد و مطالب گوناگون در کتب مختلف نقل شده که بحث از آنها در این مختصر نمى‌ گنجد آنچه نقل شده ز باب نمونه است که مبادا خوانندگان گرامى شک کنند که چگونه انسانى که روحش از بدن مفارقت مى‌ کند قدرت دارد کارى را انجام دهد که انجام آن از زنده‌ هاى داراى عصمت و ولایت پذیرفتنى است ولى از وفات یافته ‌ها چگونه؟ و بدانند که مقام معصوم علیه‌السلام مقامى است فوق مقام بشر آنها مجهز به قدرتى هستند که آن قدرت در حیطه علوم بشرى نیست و ابعاد معنویت آنها فراتر از دنیاى انسانها است از این روى هم در حال حیات صاحب معجزات محیرالعقول هستند و هم بعد از شهادت از آنها معجزاتى بروز مى ‌کند که عقول صاحبان خرد عاجز از تجزیه و تحلیل آنها است مگر به نور ایمان و صفاى دل بر صدق معجزات و خوارق عادات آنها یقین پیدا کنند.

 

مراسم تدفین شبانه حضرت زهرا سلام ‌اللَّه ‌علیها


على علیه‌السلام پیکر مطهر بانوى مظلوم ه‌اش را طبق وصیتش زیر پیراهن غسل داد با آن که خود به اهل خانه‌ اش فرموده بود براى عمل کردن به سفارش بانویش آهسته سخن بگویند و گریه بلند بلند نکنند مبادا همسایه ‌ها مطلع شوند. اسماء بر پیکر مطهر آن بانوى رنجدیده آب مى‌ ریخت و مولاى متقیان مى‌شست ناگهان دیدند که مولا تکیه به دیوار داده هاى ‌هاى گریه مى کند و نتوانست خویشتن ‌دارى کند وقتى پرسیدند یا امیرالمؤمنین چرا بى‌تاب شده‌اى؟ فرمود: از حیاء این بانو اشک مى‌ ریزم چطور در این مدت بعد از حادثه تازیانه خوردن این همه درد و صدمه را از من مخفى داشته و اکنون که دستم به بازوى ورم کرده‌اش رسید دانستم که چه بر سر این بانو آمده است نتوانستم خویشتن را نگه دارم که بى‌ اختیار گریستم. (۶)

هر قهرمان مدال خودش را نشان دهد -زهرا مدال خود به على هم نشان نداد

آرى پیکر مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام را غسل داد و کفن کرد و تنها خودش و دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر غفارى و سلمان فارسى، بریده و عباس بن عبدالمطلب و ابن مسعود و تنى چند از بنى هاشم بر پیکر مطهر آن بانو نماز خواندند

على علیه ‌السلام سپس آن پیکر نورانى را به خاک سپرد و در کنار قبر آن بانوى پهلو شکسته نشست و خطاب به قبر آن بانو فرمود: یا ارض استودعتک ودیعتى. هذه بنت رسول‌اللَّه فنودى منهایا على انا ارفق بها منک فارجع ولاتهتم (۷)

اى زمین امانتم رابه تو مى‌ سپارم این دختر رسول خداست، ناگاه شنید کسى مى‌ گوید یا على من از تو نسبت به بانویت مهربان‌ ترم به سوى منزل بازگرد و غصه مخور. امیرالمؤمنین علیه ‌السلام در حین خاکسپارى حضرت زهرا علیهاالسلام کلماتى دارد که سزاوار است در اینجا آورده شود.

 

پی نوشت:

۱.فاطمه الزهراء، بهجه قلب مصطفى/ ۵۷۶

۲ـ بیت‌ الاحزان/ ۱۵۲

۳.فاطمه الزهرا سیده نساءالعالمین/ ۴۳۹

۴ـ فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفى/ ۵۷۹

۵ـ سروده: مؤلف

۶ـ فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین/ ۴۵۰

۷ـ ناسخ، ج ۱/ ۲۳۲

 

برگرفته از سایت برنا

 

فضائل حضرت زهرا در قرآن

 

1- آیه بیوت 
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
[ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭ ] ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺫﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺭﻓﻌﺖ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﺶ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﻮﺩ ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎم ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻮیند.(نور٣٦)
(طبق روایات یکی از مصادیق این آیه خانه حضرت زهراست که ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﻭ ﻣﺤﻞ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ انسانهای ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ)

2- آیه مرج البحرین
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ
ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻥ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﻢ ﺗﻠﺎﻗﻲ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﻟﺆﻟﺆ ﻭ ﻣﺮﺟﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ.(الرحمن۱۹و۲۲)
(طبق روایت امام صادق: ﻋﻠﻲ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻋﻤﻴﻖ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻟﺆﻟﺆ ﻭ ﻣﺮﺟﺎﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ)

3- سوره کوثر
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻴﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ [ ﻛﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻳﺸﻪ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ] ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ(کوثر١)

4- توبه آدم
فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
ﭘﺲ ﺁﺩم ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ.(بقره ٣٧)
(طبق روایات شیعه و سنی ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺁﺩم ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻱ ﺁﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻤﻮﺩ، ﺗﻮﺳّﻞ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﺧﺪﺍ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺍﻭ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺍﺳﺖ)


السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ


سلام بر حسين و بر علي بن الحسين و فرزندان حسين، و ياران حسين.

مباهله


مباهله پیامبر اسلام (ص) با مسیحیان نجران 

درباره زمان مباهله شیخ مفید می‌نویسد: این واقعه پس از فتح مکه (سال هشتم هجری) و قبل از حجة الوداع (سال دهم هجری) در ذی‌الحجه به وقوع پیوست.  

 روزی که محمد (ص) با تمام خلق حسنه‌اش به مباهله آمد و با خود گنجینه پنج‌گانه طه را گواه برده بود. 
 «مُباهَلَه»درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقانیت است و بین دو طرفی رخ می‌دهد که هر کدام ادعای حقانیت دارند. 

 این واژه در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام (ص) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند. 

 با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند چرا که حقیقت نور را دریافته بودند. 
بنابر اعتقادات شیعی، جریان مباهله پیامبر (ص)، نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر (ص) است، بلکه بر فضیلت ویژه همراهان او (فاطمه و حسنین) در این ماجرا دلالت می‌کند.  

 شیعیان معتقدند امام علی (ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر است.  

واقعه مباهله در ۲۴ ذی الحجه سال نهم هجری روی داد و آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره دارد. 
آیه مباهله آیه ۶۱ سوره آل عمران: (بنابراین، پس از فرارسیدن علم ( وحی ) به تو، هر کس درباره او (حضرت عیسی(ع) )، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: 

 بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جان‌هایمان و جان‌هایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند ) زاری [تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.) 

 خداوند در آیه مباهله، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را فرزند پیامبر (ص) خطاب کرده است، و این صریح‌ ترین دلیل است بر اینکه اهل بیت، نسل و ذریه پیامبر (ص) هستند. 
واقعه مباهله با نامه پیامبر (ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقب نشستن نجرانیان و ایمان‌آوردن عده‌ای از آنان پایان یافت. 
زهرا مرادوند  

اعتماد به خدا

اعتماد به خدا محکم ترین امید است.

وجود تو همان شمارش روزهای عمر توست


امام علی(علیه السلام)

وجود تو همان شمارش روزهای عمر تو است،
هر روزی که بگذرد قسمتی از وجود تو را با خود می برد.

شرح غرر،3:77

گردش روزگار


حضرت علی (ع)می‌فرمایند:

 «وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ» 

فرزندم! قلب خود را از یورش و حمله ی روزگار و دگرگونی‌های شب‌ها و روزها برحذر دار.

خصوصیت روزگار این است که به همه حمله می‌کند و البته به هرکس به گونه ای.

به فقیر به شکلی حمله می‌کند و به غنی به شکلی دیگر و تاریخ آینه ی نمایش حمله ی روزگار به انسان‌ها است.

انسان باید همواره آماده چنین حمله ای به خود باشد و خدا را در هر حال از دست ندهد.

همه ی ما مورد هجوم روزگار قرار گرفته ایم و اگر نتوانیم این هجوم را ببینیم و جنس روزگار را نشناسیم مشکلمان دو برابر شده است.

کسی که جنس روزگار را نمی شناسد قبول ندارد که قرار دنیا همین است. پس هر مشکلی که برای او به وجود می‌آید باعث ناراحتی او می‌شود. مثلاً اگر در کنکور قبول نشده است تقصیر را به گردن فقیربودن پدرش می‌اندازد و آن دیگری اگر در ازدواجش موفق نبوده گناه آن را به حساب پدر ثروتمندش می‌گذارد. 

انسان باید بفهمد که روزگار سراسر فاجعه است و باید برای رهایی از حمله‌های پی در پی آن به خدا وصل شود. 

هیچ کس نباید به روزگار اطمینان و اعتماد کند و از تقلب لیالی و ایامِ آن خود را در امان بپندارد.

 نه می‌توان به خوشی‌های موقتِ آن دلگرم بود و نه باید سختی‌های آن را غیر عادی دانست، باید با خدا زندگی کرد تا در هر حال غافل گیر نشویم و متوجه باشیم چه دنیا به مراد ما باشد و چه نباشد در وضعیت ما نباید تغییری پدید آید. برای کسی که خدا دارد داشتن دنیا مانند نداشتن آن است چون ارتباط خود را با خدای خود محکم کرده و همه ی بندهای دیگر را گسسته است. گفت: 

غیر آن زنجیر زلف دلبرم گر 

دو صد زنجیر آید بگسلم 

می گوید من فقط زنجیر زلف دلبرم را می‌خواهم، آن زنجیری که مرا به خدا وصل می‌کند و بقیه ی زنجیرها را پاره می‌کنم و به آنها دل نمی بندم. 

حضرت فرزندشان را از دو چیز برحذر می‌دارند؛ یکی «صَوْلَةَ الدَّهْرِ» و دیگر «فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالی وَ الاَیّامِ». فَحش و فُحش هر دو به کار رفته است. «فُحش» به معنای «زشتی» و «فَحش» به معنای «آشکاری» است. 

معنای فرمایش حضرت این است که از گردش آشکار دنیا، یا از گردش بدِ دنیا حذر کن. به این دنیا نچسب زیرا دنیا مانند دُم ماهی است. هرقدر هم که تلاش کنی نمی توانی دم ماهی را بگیری و اگر هم آن را گرفتی تا می‌خواهی خبر دهی که آن را گرفتم، دوباره از دستت دررفته است، جنس دنیا چنین است.

با این دید نگاه کنید که حقیقتاً ثروتمندان هم دنیا ندارند. آنها تمام عمرشان را صرف می‌کنند تا آنچه را که دائم در حالِ از بین رفتن است، حفظ کنند، که این بدبختی بزرگی است.

 آیا کسی که تمام انرژی اش را در طول شبانه روز به دروغ گفتن و خیانت کردن می‌گذراند تا بتواند اتومبیل آخرین مدل و خانه ی اشرافی داشته باشد و بعد هم یک سگ بخرد تا از خانه اش نگهبانی کند، خوشبخت است؟ 

خوشبخت کسی است که وظیفه ی الهی اش را انجام می‌دهد. اگر دارای خانه و ماشین شد، از آنها استفاده می‌کند و اگر نه، هیچ گاه برای به دست آوردن این چیزها از مسیر صحیح دینی خارج نمی شود، تا از مقصد اصلی باز ننماند.

وضعیت گناهان درقیامت

حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کرده‌اند:

گناهان سه دسته‌ هستند:

1.گناهانی که بخشیده می‌شوند

2.گناهانی که بخشیده نمی‌شوند

3.گناهانی‌ که‌ برای‌ مرتکبین‌ آنها، هم‌ امید عفو داریم‌ و هم‌ نگران‌ عذاب‌ هستیم‌.

1. امّا گناه‌ مغفور، گناهی‌ است‌ که‌ خداوند بر اثر آن‌ بنده‌اش‌ را در دنیا عذاب‌ داده‌ است‌؛ و خداوند بزرگوارتر است‌ از آنکه‌ بندۀ‌ خود را دوبار عذاب‌ کند.

2. و امّا گناه‌ غیر مغفور، ستمی‌ است‌ که‌ بندگان‌ خدا بعضی‌ به‌ بعض‌ دگر می‌نمایند. خداوند‌ چون‌ برای‌ خلائق‌ ظاهر شود سوگندی‌ بزرگ‌ بر خویشتن‌ یاد کرده‌ است‌ و گفته‌ است‌: خداوند برای‌ بندگانش‌ قصاص‌ میکند، و حقّ بعضی‌ را از بعضی‌ دیگر می‌ستاند؛ بطوریکه‌ برای‌ هیچ‌ بنده‌ای‌ در نزد دیگری‌ تظلّم‌ و دادخواهی‌ باقی‌ نماند. و سپس‌ همه‌ را به‌ معرض‌ حساب‌ گسیل‌ می‌نماید

۳. و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش می‌ترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم

اصول الکافی، ج‏2، ص:۴۴۳