مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
چهارشنبه 03/02/05
جبران حق الناس
اگر حقوق کسانی را ضایع کرده باشیم ولی در حال حاضر فراموش کردیم و اصلا یادمان نباشد، یا جایی از کسی حقی ضایع کردیم و اصلا نفهمیدیم، چطور باید این حقوق رو ادا کنیم که در وادی حق الناس گرفتار نشویم…؟
پاسخ_سوال
خدا که فراموش نکرده، درسته؟
در علم خدا ثبت و ضبط هست، درسته؟
پس برای اینها حساب جاری باز کنید
چجوری؟
هرازچندگاهی اعمال صالح انجام بدهید، و به خدا عرضه بدارید خدایا! اینکار به نیابت از کسانیکه که به گردن من حق دارند اما من نمیشناسمشون
یا یادم رفته ،
یا اصلا متوجه نشدم ،
ولی توی علم تو ثبت و ضبط شده و من بدهکار اونها هستم …
مثلا:
یک صفحه قرآن بخوانید
یک سلام به امام حسین علیه السلام بدهید
دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و هدیه به معصومین کنید
یک فقیر اطعام کنید
صدقه به فقرا بدهید
چندتا صلوات بفرستید
حل کردن مشگل کسی که میتونید کمکش کنید
گفتن ذکر
حل مشگل دیگران
کمک به ایتام ، بی سرپرست و بد سرپرست ، کمک به آزادی زندانی ، کمک به خرید جهیزیه به افراد آبرو دار و فقیر
برداشتن وسایل خطرناک از جلو پا
کمک به افراد مسن و پیر
پیادهروی اربعین چند قدم به نیابت از اونها بروید
زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شدید، یک زیارتنامه به نیابت از اونها بخوانید
زیارت اهل قبور بروید
به صورت پدر و مادر لبخند بزنید و ثوابش رو هدیه کنید
و …
هزاران هزار کار دیگه که ثواب داره …
روایت فرمود: کلُّ مَعروفٍ صَدَقه
تمام کارهای خوبی که مصداق معروف هست، صدقه هست
پس هر کاری که مصداق کار خوب هست و ثواب داره، میتونیم به دیگران اهدا کنیم
البته واجبات خودمون رو نه …
مثلا نمیشه نماز واجب رو به دیگری اهدا کرد …
اما کارهای مستحب رو میتونیم هدیه کنیم به کسانی که به گردنِ ما حق الناسی دارن و ما فراموش کردیم …
و…
پس این حساب جاری رو باز کنید، و هر از چند گاهی شارژ کنید
اگر روزانه باشه هم بهتره
مثلا با خودتون قرار بگذارید روزانه یک کار برای این حساب انجام بدهید
حالا نه لزوما برای کسانیکه نمیشناسید
برای تمام کسانیکه به گردن شما حق دارند، خصوصا اینهایی که نمیشناسید و دسترسی ندارید
مثلا روزی ۱۴ تا صلوات
یا روزی ۱ صفحه قرآن
یا روزی دو رکعت نماز
یا ۳بار سوره حمد ، توحید ، آیت الکرسی ، قدر و…
یا کمک به ایتام ، بد سرپرست ، کمک به زندانی ، کمک به فقرا ، کمک کردن در خرید جهیزیه یه فرد نیازمند که آبروش حفظ بشه.
دوشنبه 03/02/03
ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺏ ﺧﻮﺵ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺩﻧﻴﺎ ﺯﻭﺩﮔﺬﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﻳﻰ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﻧﻴﺎﻳﻰ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ، ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ؛ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﺎﻟﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ، ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﮊﺭﻓﻰ ﺩﺭ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮ ﺟﺎﻯ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
📘 عباس پسندیده،رضایت از زندگی
یکشنبه 03/01/19
روزی جوانی نزد حضرت موسی(ع) آمد و گفت:
ای موسی(ع)خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادت اش دارد؟
حضرت موسی علیه السلام گفت:
یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم:
ای بز ، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر ، خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار نشویم.
آیه مرتبط
«وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَحْمٰنِ نُقَيِضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ »(زخرف/۳۶)
«و هر کس از یادخدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست»
شنبه 03/01/11
به کسی که به تو اهمیت نمی دهد، اهمیت نده تا آزرده نشوی
در اکثر موارد به خلایق هر چی لایق، باور داشته باش توقعت را از دیگران، به صفر برسان
هر کسی با تو ادب را رعایت نکرد و تو نتوانستی ادبش کنی،بنشین و صبر کن تا روزگار ادبش کند
هر انسانی به اندازه ی سطح شخصیت و شعور خود میتواند ارزش تو را تشخیص دهد نه آنچه واقعیت توست
هر کسی که ارزش تو را ندانست، راهت را از او جدا کن؛ و اگر امکانش نبود، در ذهنت کم رنگش کن همین…
یکشنبه 03/01/05
راننده در دل شب برفی راه را گم کرد و بعد از مدتی ناگهان موتورش خاموش شد…
همان جا شروع کرد به شکایت از خدا،
که خدایا پس تو آن بالا چه کار میکنی که به کمک من نمیرسی؟ و از همین قبیل شکایات…
چون خسته بود ، خوابش برد
و وقتی صبح از خواب بلند شد،
از شکایت های دیشب اش شرمنده شد،
چون موتورش دقیقآ نزدیک یگ پرتگاه خطرناک خاموش شده بود و اگر چند قدمی دیگر میرفت امکان سقوط اش بود !
به “خداوند کریم و رحیم” اعتماد داشته باشیم.
اگر خداوند دری را می بندد .
دست از کوبیدنش بردارید .
هر چه در پشت آن بود قسمت شما نبود .
به این بیندیشید که او آن در را بست
چون می دانست ارزش شما بیشتر از آن است.
و خیلی وقتا پیش میاد چیزی را فراموش میکنی با عصبانیت بر میگردی برداری، غافل از اینکه همون تأخیر چند دقیقه ای بلایی را از سرت دور کرده