کلید واژه: "شاه"

تلنگر

پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت. پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟  گفت از پنج… بیشتر »

شاه پناهم بده

شاه پناهم بده  خسته راه آمدم  آه نگام مکن  غرق گناه آمدم بیشتر »

رقابت خرید

در چین باستان، شاهزاده جوانی تصمیم گرفت با تکه ای عاج گران قیمت چوب غذاخوری بسازد.   پادشاه که مردی عاقل و فرزانه بود، به پسرش گفت: «بهتر است این کار را نکنی، چون این چوب های تجملی موجب زیان توست!»  شاهزاده جوان دستپاچه شد. نمیدانست حرف… بیشتر »