مهنــا
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
تعریف زنـدگی در یک کلمه:زنـدگی آفرینش است.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بار خدایا ! تاکی میان من و تو ، منی و مائی بود.
منی از میان بردار تا منیت من تو باشد و من هیچ نباشم.
الهی ، تا با توام بیشتر از همه ام و چون با خودم ، کمتر از همه ام .
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
دوشنبه 99/01/04
وقتی خدا میگه بخوانید تا اجابت کنم دعا را..
چرا همه دعاهای ما اجابت نمیشه ؟
جواب رو خدا در این آیه داده …
سوره اسرا آیه 11
وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺪﻳﻬﺎ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻧﻴﻜﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻃﻠﺒﺪ
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺠﻮﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
متن عربی رو دقت کنید
میگه انسان دعای شر هم میکنه،
و خیلی شتاب زده عمل میکنه..
دوشنبه 99/01/04
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
هر کس در هر شب و هر روز از ماه های رجب ،شعبان و رمضان سوره های زیر را بخواند:
حمد ۳ مرتبه
آیت الکرسی ۳ مرتبه
کافرون ۳ مرتبه
توحید ۳ مرتبه
فلق ۳ مرتبه
ناس ۳ مرتبه
سپس ۳ مرتبه بگوید:
سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.
۳ مرتبه :
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد
۳ مرتبه :
اللهم اغفرللمومنین و المومنات.
۴۰۰مرتبه بگوید: اَستغفرالله و اتوب الیه.
⬅خداوند تعالی گناهانش را بیامرزد گرچه به عدد قطره های باران، برگ درختان و کف دریاها باشد.
زاد المعاد، مجلسی.
منقول از امیرالمومنین علی علیه السلام.
یکشنبه 99/01/03
بخش هایی از سخنان حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب
🔹جامعه نخستین اسلامی که پیامبر ایجاد کرد در مدینه با تعداد کمی آغاز شد ولی به برکت ارشاد ، احکام و معارف پیامبر روز به روز افزایش یافت و قویتر شد
🔹در قرن ۴ هجری جامعه اسلامی از لحاظ سیاسی وسیع ترین جامعه در دنیا بود.
🔹حرکت و طبیعت اسلام پیشرفت و حرکت کردن است.
🔹اگر صادقانه حرکت کنیم ، تنبلی نکنیم، ساده نگری نکنیم میتوانیم ایران را به قله برسانیم.
🔹هدف نزدیک ما رسیدن به قلههای اجتماعی ، فرهنگی ، علمی و .. است ولی هدف دور هدف تمدن اسلامی است.
🔹از دشمنیها نباید تعجب کرد.
🔹آمریکایی ها چندبار گفتهاند حاضرند کمک دارویی به ایران کنند و گفتهاند فقط شما از ما بخواهید.
🔹این از حرفهای عجیب است؛خودتان دچار کمبود هستید.
🔹اگر دستتان باز است خودتان استفاده کنید؛شما خودتان متهمید که کرونا را ایجاد کردهاید.
🔹 تجربه چهل ساله انقلاب به ما نشان میدهد که کشور ظرفیت مقابله با مسائل و چالش ها را در هر سطحی داراست.
🔹کشور ظرفیت های فوق العادهای دارد.
🔹مهم این است که این ظرفیتها به وسیله مسئولان شناسایی و در همه بخشها، افراد مومن و جوانان با انگیزه، به کار گرفته شوند.
🔹دستورات ستاد ملی مقابله با کرونا را همه عمل کنند
🔹حتی اجتماعات دینی در کشور تعطیل شد که در تاریخ ما به این شکل بی سابقه است که حتی حرم های مطهر و نمازهای جمعه تعطیل شود ولی چاره ای نبوده و مصلحت اینگونه بوده.
🔹ان شاالله خداوند این بلا را از همه مردم جهان کم کند.
🔹ما دشمن کم نداریم ولی آمریکا خبیث ترین آنها است
🔹دستور المعمل مقابله با دشمنان در قرآن آمده است و آن صبر است.
🔹ایستادگی کردن ، پیگیری کردن و مقاومت کردن محاسبات دقیق خود را تغییر ندادن با روحیه حرکت کردن معنی صبر است.
🔹ملت ایران در این مدت نشان داده اند که صبور هستند.
🔹این روزها با بیماری همه گیر بین المللی کرونا مواجه هستیم.
🔹 بعضیها در کشور خود اطلاعات این بیماری را پنهان میکنند.
🔹این بیماری مشکلات اقتصادی ایجاد میکند که خداوند می فرماید اینجا هم صبر لازم است.
🔹مسئولین محترم در این کار دستوراتی دادهاند که همه باید به آن عمل کنند تا این بیماری خطرناک در کشور کنترل شود.
🔹قوت در فضای مجازی حیاتی است
🔹قوت در زمینه بهداشتی و درمانی حیاتی است که در این زمینه اقدامات خوبی انجام شده است.
🔹جهش تولید، از ابزارهای قدرت است.
🔹جهش تولید به ابزارهایی نیاز دارد، از قاچاق و واردات بی رویه جلوگیری شود. به تولیدکننده کمک شود. امسال این کارها باید انجام شود.
به نقل از خبرگزاری فارس
سه شنبه 98/12/27
آموزگارى تصمیم گرفت که از دانشآموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.
او دانشآموزان را یکىیکى به جلوى کلاس میآورد و چگونگى اثرگذارى آنها بر خودش را بازگو میکرد.
آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ میزد که روى آن با حروف طلا نوشته شده بود
من آدم تاثیرگذارى هستم.
سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژهاى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.
آموزگار به هر دانشآموز سه روبان آبى اضافى داد و از آنها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.
یکى از بچهها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامهریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبانهاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش میکنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینهاش قدردانى کنید
مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رییسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاریاش تحسین میکند.
رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را میپذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینهاش بچسباند.
رییس گفت: البته که میپذیرم. مدیر جوان یکى از روبانهاى آبى را روى یقه کت رییسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت: لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.
مدیر جوان به رییسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آنها میخواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم میگذارد
آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر 14سالهاش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من دردفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین میکند و به خاطر نبوغ کاریام، روبانى آبى به من داد.
میتوانى تصور کنی؟ او فکر میکند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبى را به سینهام چسباند که روى آن نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.» سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگرى قدردانى کنم. هنگامى که داشتم به سمت خانه میآمدم، به این فکر میکردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من میخواهم از تو قدردانى کنم.
مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شبها به خانه میآیم توجه زیادى به تو نمیکنم. من به خاطر نمرات درسیات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد میکشم
امّا امشب، میخواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مىخواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بودهاى
تو در کنار مادرت، مهمترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آن گاه روبان آبى را به پسرش داد
پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد نمیتوانست جلوى گریهاش را بگیرد. تمام بدنش میلرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت: پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامهاى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید
من میخواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمیکردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد نامهام بالا در اتاقم است پدرش از پلهها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.
فردا که رییس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمیزد و طورى رفتار میکرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بودهاند
مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامهریزى شغلى کمک کرد… یکى از آنها پسر رییسش بود و همیشه به آنها میگفت که آنها در زندگى او تاثیرگذار بودهاند
و به علاوه، بچههاى کلاس،درس با ارزشى آموختند: «انسان در هر شرایط و وضعیتى میتواند تاثیرگذار باشد. » همین امروز از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشتهاند قدردانی کنید.